Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
Privy Council
U
هیات مشاورین سلطنتی
rial
U
پادشاه ملکه
infanta
U
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
infante
U
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
verdicts
U
تصمیم هیات منصفه
verdict
U
تصمیم هیات منصفه
special verdict
U
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
king dom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
icca
U
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
missions
U
هیات اعزامی هیات تبلیغی
mission
U
هیات اعزامی هیات تبلیغی
independent
U
association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
summings up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
absences
U
غیاب
absence
U
غیاب
roll call
U
حضور و غیاب
In your absence.
در غیاب شما
absence attack
U
حمله غیاب
absences
U
حالت غیاب
sequela
U
بیماری ناشی از بیماری دیگر
call the roll
U
حضور و غیاب کردن
roll call
U
حضور و غیاب سازمانی
privy or sealed
U
رایی که در غیاب دادگاه بمدیردفتردادگاه اده میشود
Boketto
U
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
constitutional monarch
U
ملکه
queen
U
ملکه
queens
U
ملکه
empress
U
ملکه امپراتریس
queenlike
U
ملکه وار
empresses
U
ملکه امپراتریس
queenhood
U
سمت ملکه
queendom
U
قلمرو ملکه
queen dowager
U
ملکه بیوه
monarchs
U
ملکه شهریار
monarch
U
ملکه شهریار
queens
U
ملکه شدن
queen
U
ملکه شدن
queenly
U
درخور ملکه
queenliness
U
ملکه منشی
reginal
U
ملکه منش
reginal
U
لایق ملکه
reigining beauty
U
ملکه وجاهت
reginal
U
در خور ملکه
lady-in-waiting
U
ندیمه ملکه
her majesty
U
در گفتگوی ملکه
queenvictoria
U
ملکه ویکتوریا
queens bench division
U
دادگاه ملکه
ladies-in-waiting
U
ندیمه ملکه
lady in waiting
U
ندیمه ملکه
monarchical
U
سلطنتی
regnal
U
سلطنتی
royal
U
سلطنتی
rial
U
سلطنتی
styled queen
U
ملقب یا موسوم به ملکه
dido
U
ملکه افسانهای کارتاژ
tzarina
U
ملکه روسیه تزاری
regina
U
ملکه سلطنت کننده
lady in waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
lady-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
to queen it
U
ملکه وار رفتارکردن
ladies-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
royal flag
U
پرچم سلطنتی
keep of the
U
مهردار سلطنتی
royal honor
U
درجه سلطنتی
scepters
U
عصای سلطنتی
sceptre
U
عصای سلطنتی
sceptres
U
عصای سلطنتی
bailiff
U
نگهبان دژ سلطنتی
bailiffs
U
نگهبان دژ سلطنتی
great seal
U
مهر سلطنتی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
royalties
U
از خانواده سلطنتی
gentleman atarms
U
عضوگاردویژه سلطنتی
scepter
U
عصای سلطنتی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
monarchy
U
حکومت سلطنتی
regalia
U
امتیازات سلطنتی
Victoriana
U
وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
queen can do no wrong
U
ملکه نمیتواند خطا کند
Elizabethan
U
مربوط به بدوره ملکه الیزابت
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalism
U
طرفداری از رژیم سلطنتی
sceptered
U
دارای عصای سلطنتی
equerry
U
اصطبل سلطنتی میراخور
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
equerries
U
اصطبل سلطنتی میراخور
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
monarchy constitutional
U
حکومت مشروطه سلطنتی
Victorian
U
مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
queen's bounty
U
دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
the rose of tehran
U
زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
Elizabethan architecture
U
معماری دوره ملکه الیزابت
[انگلستان]
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
remembrancer
U
مامور وصول مطالبات سلطنتی
RCs
U
مخفف کالج سلطنتی جراحان
monarchy absolute
U
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
scepter
U
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
royalism
U
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
queen of
U
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
victorianism
U
سبک نویسندگی و شعر و طرزتفکر زمان ملکه ویکتوریا
head of state
U
پادشاه
Shahs
U
پادشاه
queenconsort
U
زن پادشاه
rex
U
پادشاه
monarchs
U
پادشاه
constitutional monarch
U
پادشاه
kingless
U
بی پادشاه
kings
U
پادشاه
king
U
پادشاه
Shah
U
پادشاه
monarch
U
پادشاه
sovereigns
U
پادشاه
o king
U
ای پادشاه
our sovereingn
U
پادشاه
queens
U
زن پادشاه
queen
U
زن پادشاه
potentate
U
پادشاه
potentates
U
پادشاه
sovereign
U
پادشاه
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
palating
U
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
master of the horse
U
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
chancery
U
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
Fontainebleau
U
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
U
پادشاه یا دولت
kings palace
U
کاخ پادشاه
sign manual
U
امضا پادشاه
fit for a king
U
لایق پادشاه
kings palace
U
قصر پادشاه
regicides
U
قتل پادشاه
regicide
U
قتل پادشاه
oberon
U
پادشاه پریان
kingling
U
پادشاه کوچک
king of england
U
پادشاه انگلستان
p sanction
U
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
witan
U
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
queen can do no wrong
U
بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
aeolus
U
پادشاه تسالی یونان
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
croesus
U
کراسوس : پادشاه یونان
raja or rajah
U
راجه-امیریا پادشاه
regents
U
نماینده پادشاه رئیس
regent
U
نماینده پادشاه رئیس
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
lord lieutenant
U
نماینده پادشاه در ایالات
privy seal
U
مهر شخصی پادشاه
king of birds
U
پادشاه مرغان :دال
princess of the blood
U
دختر یا نوه پادشاه
his britannic majesty
U
اعلیحضرت پادشاه انگلستان
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
kinglet
U
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
regius professor
U
استاد منصوب ازطرف پادشاه
sovereignty
U
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
dauphiness
U
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
gordian
U
وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
they attended the king
U
ایشان درخدمت پادشاه بودند
the u states
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
the u kingdom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
herod
U
هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
Aesthetic Movement
U
[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
dais
U
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
dauphin
U
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
royalty
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
royalties
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
priam
U
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
kingmaker
U
کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
queen dowager
U
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
jacobite
U
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
mission
U
هیات
missions
U
هیات
board
U
هیات
boarded
U
هیات
council
U
هیات
party
U
هیات
corps
U
هیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com