Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
premature decision
U
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peremptory
U
شتاب امیز
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
suasive
U
ترغیب امیز تحریک امیز
incriminatory
U
تهمت امیز اتهام امیز
tricky
U
خدعه امیز مهارت امیز
gratulant
U
تهنیت امیز تبریک امیز
antagonistic
U
خصومت امیز رقابت امیز
admonitory
U
نصیحت امیز توبیخ امیز
trickier
U
خدعه امیز مهارت امیز
trickiest
U
خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory
U
سرزنش امیز تعرض امیز
betimes
U
بهنگام
timely
U
بهنگام
in season
U
بهنگام
up to date
U
بهنگام
timous or meous
U
بهنگام
timous
U
بهنگام
mistimed
U
تا بهنگام
opportune
U
بهنگام
up-to-date
U
بهنگام
timeous
U
بهنگام
seasonable
U
بهنگام
precociously
U
نا بهنگام
update
U
بهنگام در اوردن
updated
U
بهنگام دراوری
The untively death ( passing away ) …
U
درگذشت نا بهنگام ...
updating
U
بهنگام دراوری
updated
U
بهنگام در اوردن
update
U
بهنگام دراوری
updates
U
بهنگام دراوری
updates
U
بهنگام در اوردن
pats
U
بهنگام بموقع
microsoft
U
بهنگام سازی
patting
U
بهنگام بموقع
patted
U
بهنگام بموقع
pat
U
بهنگام بموقع
well timed
U
بهنگام در وقت مناسب
well-timed
U
بهنگام در وقت مناسب
to poach a start in race
U
نا بهنگام پیش افتادن
intempestive laughter
U
خنده بیجا یا نا بهنگام
whiffle
U
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jumper
U
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
journals
U
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jump shot
U
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
journal
U
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
o quake at work and sweet at meals.
<proverb>
U
به وقت کار,جدیت ,بهنگام غذا,رئوفت.
storage
U
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
dual
U
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
upto the mark
U
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
I dont mean to intrude .
U
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
dynamically
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
refresh
U
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshed
U
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
switching
U
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
dynamic
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
refreshes
U
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
plucking
U
تصمیم
plucks
U
تصمیم
weak kneed
U
بی تصمیم
determination
U
تصمیم
weak-kneed
U
بی تصمیم
decision
U
تصمیم
plucked
U
تصمیم
irresolute
U
بی تصمیم
resolutions
U
تصمیم
resolution
U
تصمیم
nonplus
U
بی تصمیم
resolve
U
تصمیم
avows
U
تصمیم
avowing
U
تصمیم
avow
U
تصمیم
pluck
U
تصمیم
ruling
U
تصمیم
rulings
U
تصمیم
decisions
U
تصمیم
resolves
U
تصمیم
will-power
U
تصمیم
database
U
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
mastered
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
masters
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
changed
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changing
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
changes
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
master
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
databases
U
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
change
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
pelted
U
شتاب
at full lick
U
با شتاب
hustle
U
شتاب
pelts
U
شتاب
expediency
U
شتاب
cursoriness
U
شتاب
pelt
U
شتاب
accelerators
U
شتاب
in a hurry
U
در شتاب
expedience
U
شتاب
acceleration
U
شتاب
acceleration lane
U
خط شتاب
at leisure
U
بی شتاب
hie thee
U
شتاب کن
unhurried
U
بی شتاب
unhurriedly
U
بی شتاب
speeds
U
شتاب
hustling
U
شتاب
precipitation
U
شتاب
hastiness
U
شتاب
hustles
U
شتاب
hustled
U
شتاب
haste
U
شتاب
speeding
U
شتاب
over hasty
U
پر شتاب
speed
U
شتاب
accelerator
U
شتاب
decide
U
تصمیم گرفتن
decides
U
تصمیم گرفتن
decision process
U
فرایند تصمیم
determine
U
تصمیم گرفتن
afore thought
U
سبق تصمیم
determining
U
تصمیم گرفتن
determines
U
تصمیم گرفتن
resolves
U
تصمیم گرفتن
minds
U
تصمیم داشتن
minding
U
تصمیم داشتن
mind
U
تصمیم داشتن
sewed up
<idiom>
U
تصمیم گیری
cut and dried
<idiom>
U
تصمیم قاطع
A one-sided(unilateral)decision.
U
تصمیم یکجانبه
determiner
U
تصمیم گیرنده
determiners
U
تصمیم گیرنده
make up one's mind
<idiom>
U
تصمیم گیریکردن
nonplus
U
بی تصمیم بودن
freehand
U
ازادی در تصمیم
joint resolution
U
تصمیم مشترک
to be resolved
U
تصمیم گرفتن
to take a d.
U
تصمیم گرفتن
i made up my mind to
U
تصمیم گرفتم که ...
resolved that ......
U
تصمیم گرفته شد که
canons
U
: تصویبنامه تصمیم
logical decision
U
تصمیم منطقی
resolve
U
تصمیم گرفتن
resolution
U
نیت تصمیم
resolutely
U
از روی تصمیم
resolutions
U
نیت تصمیم
regnum
U
تصمیم مقتدرانه
to come to a decision
U
تصمیم گرفتن
to make a decision
U
تصمیم گرفتن
special verdict
U
تصمیم ویژه
make up one's mind
U
تصمیم گرفتن
canon
U
: تصویبنامه تصمیم
decision tree
U
درخت تصمیم
decision making
U
تصمیم گیری
decision maker
U
تصمیم گیرنده
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیم
decision box
U
جعبه تصمیم
decidable
U
تصمیم پذیر
decidability
U
تصمیم پذیری
decision symbol
U
علامت تصمیم
decision theory
U
تئوری تصمیم
decision structure
U
ساختار تصمیم
undecidable
U
تصمیم ناپذیر
decision table
U
جدول تصمیم
adds
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
add
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
amendment record
U
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
accelerate
U
شتاب دادن
make a push
U
شتاب کردن
hasty
U
شتاب زده
accelerating
U
شتاب دادن
accelerates
U
شتاب دادن
accelerated
U
شتاب دادن
normal acceleration
U
شتاب قائم
to look sharp
U
شتاب کردن
initial acceleration
U
شتاب اولیه
to make a hurry
U
شتاب کردن
to make haste
U
شتاب کردن
in a hurried state
U
در حال شتاب
impact acceleration
شتاب ضربه ای
hying
U
شتاب کردن
hurriedness
U
شتاب زدگی
hie
U
شتاب کردن
positive acceleration
U
شتاب مثبت
hastener
U
شتاب کننده
speeding
U
شتاب حرکت
transverse acceleration
U
شتاب عرضی
electron acceleration
U
شتاب الکترون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com