English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
z correction U تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
deviation U انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviations U انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
preccession U انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
vertical axis U محور قائم
normal axis U محور قائم
sag correction U تصحیح انحراف
theodolites U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolite U دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
camera axis U محور دوربین عکاسی
zenith U اوج محور قائم بر افق نقاط
vertical photograph U عکس هوایی قائم
apparent precession U انحراف فاهری محور ژایرو
swinging the compass U تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
air cartographic camera U دوربین عکس برداری هوایی
y plates U صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
apparent recession U انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
drifted U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting U انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method U روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
range disk U صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
cross line U بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
wind correction U تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
apparent wander U انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
corrector U وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
erect U قائم
vertical U قائم
upstanding U قائم
vertical tail U دم قائم
upright U قائم
plumb lines U خط قائم
erecting U قائم
erects U قائم
normal U قائم
right U قائم
righted U قائم
plumb line U خط قائم
righting U قائم
orthogonal U قائم
perpendecular U قائم
erected U قائم
vertical envelopement U احاطه قائم
vertical force U نیروی قائم
vertical speed U سرعت قائم
locums U قائم مقام
vicar U قائم مقام
vertical photograph U عکس قائم
deputy U قائم مقام
righting U قائم نگاهداشتن
substitute U قائم مقام
substituted U قائم مقام
deputies U قائم مقام
vicars U قائم مقام
right U قائم نگاهداشتن
substituting U قائم مقام
vertical drop U ابشار قائم
vertical cut U برش قائم
vertical creep U وارفتگی قائم
semierect U نیمه قائم
self perpetuation U قائم بذات
self consistent U قائم بالذات
normal plane U صفحه قائم
normal vector U بردار قائم
envelopment U احاطه قائم
quadratic U منشور قائم
perpendecular U خط عمودی یا قائم
ordinate U بعد قائم
subsitute U قائم مقام
subrogation U قائم مقامی
vertical circle U دایره قائم
vertical bulking U کمانش قائم
locum U قائم مقام
normal acceleration U شتاب قائم
surreptitiously U قائم مقام
locumtenens U قائم مقام
local vertical U قائم محلی
increate U قائم بالذات
high angle U تیر قائم
true vertical U قائم واقعی
vice-chancellors U قائم مقام
rectangular U قائم الزاویه
successor U قائم مقام
stake U قائم کردن
stakes U قائم کردن
surrogates U قائم مقام
apeak U عمودی قائم
righted U قائم نگاهداشتن
vice chancellor U قائم مقام
vice-chancellor U قائم مقام
abeam U قائم بر مسیرحرکت
substantive U قائم بذات
staked U قائم کردن
propped U تقویت قائم
enveloping U احاطه قائم
envelops U احاطه قائم
prop U تقویت قائم
right-angled U قائم الزاویه
enveloped U احاطه قائم
envelop U احاطه قائم
propping U تقویت قائم
surrogate U قائم مقام
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
short scope buoy U بویه شناور قائم
vicegerent U جانشین قائم مقام
mercator chart U نقشه قائم الزاویه
deputy minister U قائم مقام وزیر
plane of departure U سطح قائم تیر
procousul U قائم مقام کنسول
zenith U نقطه قائم بر نافر
prime vertical circle U دایره قائم اصلی
consular agent U قائم مقام کنسول
right angled triangle U مثلث قائم الزاویه
recoil pit U چاله تیر قائم
commercial representative U قائم مقام تجارتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com