Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scattered radiation
U
تشعشع پراکنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
divided fire
U
زیر اتش گرفتن چند هدف به طور همزمان تیر پراکنده اتش پراکنده
scatter
U
پراکنده شدن پراکنده کردن
scatters
U
پراکنده شدن پراکنده کردن
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
luminance
U
تشعشع
antiradiation
U
ضد تشعشع
emissions
U
تشعشع
emission
U
تشعشع
flashed
U
تشعشع
flashes
U
تشعشع
total radiation
U
تشعشع کل
flash
U
تشعشع
radiation
U
تشعشع
radiational
U
تشعشع
diffusing
U
پراکنده
diffuses
U
پراکنده
diffused
U
پراکنده
scatterd
U
پراکنده
far flung
U
پراکنده
diffuse
U
پراکنده
far-flung
U
پراکنده
dissipated
U
پراکنده
sparse
U
پراکنده
scattered
U
پراکنده
sparsely
U
پراکنده
dispersoid
U
پراکنده
cosmic rays
U
تشعشع کاسمیک
radiancy
U
تابندگی تشعشع
dosimeter
U
تشعشع سنج
radiance
U
تابندگی تشعشع
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
radiation loss
U
تلف تشعشع
intensity of radiation
U
شدت تشعشع
radiation pressure
U
فشار تشعشع
radiacmeter
U
تشعشع سنج
prompt radiation
U
تشعشع کامل
nuclear radiation
U
تشعشع هستهای
induced radiation
U
تشعشع القایی
neutron radiation
U
تشعشع نوترونی
emit
U
تشعشع کردن
corpuscular radiation
U
تشعشع ذرهای
glary
U
دارای تشعشع
fluorescent radiation
U
تشعشع فلورسنت
emitter
U
تشعشع کننده
radiators
U
تشعشع کننده
radiator
U
تشعشع کننده
thermal radiation
U
تشعشع حرارتی
radiantly
U
تشعشع بطورمنشعب
fluorescence
U
تشعشع ماهتابی
ray
U
تشعشع داشتن
ray
U
روشنایی تشعشع
x irradiation
U
تشعشع رونتگن
radiation
U
تشعشع اتمی
auras
U
تشعشع نورانی
aura
U
تشعشع نورانی
space radiation
U
تشعشع رادیویی
refulgence
U
جلال تشعشع
emitted
U
تشعشع کردن
emits
U
تشعشع کردن
emitting
U
تشعشع کردن
radioscopy
U
تشعشع سنجی
radiometer
U
تشعشع سنج
radiation source
U
منبع تشعشع
fragmentary delusion
U
هذیان پراکنده
scatterer
U
پراکنده ساز
interspersion
U
پراکنده کردن
scatterings
U
چیزهای پراکنده
seme
U
افشانده پراکنده
scatter read
U
پراکنده خوانی
sparse population
U
جمعیت کم یا پراکنده
stray current
U
جریان پراکنده
wild shot
U
تیر پراکنده
scatter program
U
نمودار پراکنده
scatter plot
U
ترسیم پراکنده
logorrhea
U
پراکنده گویی
disject
U
پراکنده کردن
dash
U
پراکنده کردن
dispersed
U
پراکنده کردن
dashed
U
پراکنده کردن
interspersing
U
پراکنده کردن
intersperses
U
پراکنده کردن
sporadic
U
پراکنده انفرادی
sporadically
U
پراکنده انفرادی
dashes
U
پراکنده کردن
scattering
U
پراکنده کردن
outspread
U
بسط پراکنده
straggly
U
پراکنده اواره
dispersing
U
پراکنده شدن
disperse
U
پراکنده کردن
magnetic stray field
U
میدان پراکنده
dispersing
U
پراکنده کردن
distributed practices
U
تمرینهای پراکنده
dissipative
U
پراکنده سازنده
intersperse
U
پراکنده کردن
disperses
U
پراکنده شدن
disperses
U
پراکنده کردن
dispersed
U
پراکنده شدن
disperse
U
پراکنده شدن
interspersed
U
پراکنده کردن
radiation intensity
U
شدت تشعشع اتمی
radio active
U
دارای تشعشع اتمی
magnetic dipole radiation
U
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
radiological survey
U
تجسس تشعشع اتمی
ultra violet radiation
U
تشعشع ماوراء بنفش
broadside aerial
U
تشعشع کننده عرضی
x radiation
U
تشعشع اشعه مجهول
radiant
U
تشعشع کننده حرارتی
directive radiation
U
تشعشع جهت دار
background count
U
عکس العمل تشعشع
scattered clouds
U
ابرهای پراکنده
[هواشناسی]
diaspora
U
جماعت یهودیان پراکنده
dispersal
U
پراکندگی پراکنده سازی
energy dissipation
U
پراکنده سازی انرژی
zigzag leakage flux
U
شار پراکنده زیگزاگ
fluorescent
U
لامپ مهتابی دارای تشعشع
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
roentgen
U
واحد سنجش تشعشع اتمی
solar flare
U
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
emissivity
U
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
candescent
U
دارای تشعشع یاگرمای شدید
radiological
U
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
broad beam headlamp
U
نور افکن با تشعشع عرضی
isodose rate
U
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
cloudy with sunny intervals
<idiom>
U
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
effuse
U
پخش کردن پراکنده و متفرق
magnetic leakage flux
U
فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
sunny with cloudy intervals
<idiom>
U
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
radiological survey
U
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
luminous flux
U
جریان تشعشع در طول موج مریی
rem
U
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
phosphorism
U
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
round up
U
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
roentgen
U
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
riot act
قانون پراکنده ساختن اجتماعات آشوب طلب
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
haze
U
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
lyophobic
U
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
radioactivity
U
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
langley
U
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
U
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
puff ball
U
یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
material dispersion
U
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
scatter
U
پراکنده کردن پخش کردن
scatters
U
پراکنده کردن پخش کردن
meddles
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddle
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddled
U
پراکنده کردن جماع کردن
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com