Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
n.m.r
U
تشدید مغناطیسی هسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
Other Matches
nuclear magnetic resonance
U
تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnetic resonance
U
تشدید مغناطیسی
magnet core
U
هسته مغناطیسی
magnetic core
U
هسته مغناطیسی
n.m.r
U
رزونانس مغناطیسی هسته
toroid magnetic core
U
هسته مغناطیسی چنبرهای
closed magnetic core
U
هسته مغناطیسی بسته
ferrite core
U
ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
nucleole
U
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
deflections
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
intensification
U
تشدید
resonance
U
تشدید
aggravation
U
تشدید
exacerbation
U
تشدید
resonanse
U
تشدید
contravention
U
تشدید
resonances
U
تشدید
exasperation
U
تشدید
impact factor
U
ضریب تشدید
intensifying
U
تشدید کردن
escalating
U
تشدید کردن
ingravescence
U
افزایش تشدید
intensify
U
تشدید کردن
enhancement factor
U
ضریب تشدید
intensifies
U
تشدید کردن
accented
U
تاکید تشدید
accenting
U
تاکید تشدید
accents
U
تاکید تشدید
resonate
U
تشدید کردن
resonated
U
تشدید کردن
resonates
U
تشدید کردن
resonating
U
تشدید کردن
intensified
U
تشدید کردن
escalates
U
تشدید کردن
accent
U
تاکید تشدید
escalated
U
تشدید کردن
tickler
U
پیچک تشدید
tense
U
تشدید یافتن
divine legislation
U
تشدید مجازات
agravation of punishment
U
تشدید مجازات
resonances
U
تشدید صدا
resonating cavity
U
محفظه تشدید
aggravative
U
مایه تشدید
tensing
U
تشدید یافتن
tensest
U
تشدید یافتن
tenses
U
تشدید یافتن
tenser
U
تشدید یافتن
tensed
U
تشدید یافتن
supercharge
U
دستگاه تشدید
escalate
U
تشدید کردن
resonance
U
تشدید صدا
resonant
U
تشدید شده
aggravation
U
مایه تشدید جرم
optical resonator
U
تشدید کننده نوری
exacerbated
U
تشدید کردن برانگیختن
exacerbates
U
تشدید کردن برانگیختن
exacerbating
U
تشدید کردن برانگیختن
partial enhancement factor
U
ضریب تشدید جزئی
exacerbate
U
تشدید کردن برانگیختن
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
cynergy
U
پدیده تشدید یا تخفیف اثر
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
electron spin resonance
[ESR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
rhumbatron
U
نوع متداول محفظه تشدید
Electron paramagnetic resonance
[EPR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
synergy
U
پدیده تشدید یا تخفیف اثر
schwa
U
حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
shwa
U
حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
salted weapon
U
جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
core
U
هسته
atoms
U
هسته
atom
U
هسته
seedless
U
بی هسته
kernel
U
هسته
kernels
U
هسته
membrane
U
هسته
membranes
U
هسته
center web
U
هسته
air core
U
بی هسته
nuclel
U
هسته ها
stone
U
هسته
stones
U
هسته
stoning
U
هسته
cores
U
هسته
necleus
U
هسته
magnet core
U
هسته
nuclei
U
هسته
nucleus
U
هسته
arcuate nucleus
U
هسته کمانی
binucleated
U
دارای دو هسته
impervious core
U
هسته نفوذناپذیر
caudate nucleus
U
هسته دمی
cherry pit
U
هسته گیلاس
nutlet
U
هسته کوچک
coil core
U
هسته بوبین
condensation nucleus
U
هسته چگالش
nuclear power station
U
نیروگاه هسته ای
binucleate
U
دارای دو هسته
atomic power station
[plant]
U
نیروگاه هسته ای
armature core
U
هسته ارمیچر
pulvinar
U
هسته بالشتک
nuclear power plant
U
نیروگاه هسته ای
red nucleus
U
هسته قرمز
atomic nucleus
U
هسته اتم
binuclear
U
دارای دو هسته
secure kernel
U
هسته امن
transformer core
U
هسته ترانسفورماتور
aciniform
U
هسته دار
kernel
U
هسته اصلی
kernels
U
هسته اصلی
headwords
U
واژههای هسته
stoned
U
هسته درآورده
headword
U
واژههای هسته
solenoid core
U
هسته سولنئید
stable nucleus
U
هسته پایدار
uncleation
U
هسته زایی
unstable nucleus
U
هسته ناپایدار
watertight core
U
هسته اب بندی
core gap
U
چاک هسته
syncytium
U
سلول چند هسته ایی
induction cup
U
هسته القائی
impervious core
U
هسته ناتراوا
nuclear radius
U
شعاع هسته
homonuclear
U
جور هسته
hollow core
U
هسته مجوف
heteronuclear
U
ناهم هسته
heteronuclear
U
ناجور هسته
core
U
هسته سنگ
core
U
هسته یا دیوارهستهای
growler
U
هسته گراولر
cores
U
هسته سنگ
cores
U
هسته یا دیوارهستهای
grape stone
U
هسته انگور
nuclear magneton
U
مگنتون هسته
inside diameter
U
قطر هسته
yoke
U
هسته ترانسفورماتور
mesoplast
U
هسته یاخته
magnet yoke
U
هسته اهنربا
micronucleus
U
خرد هسته
nuclei
U
لب هسته مرکزی
nucleus
U
لب هسته مرکزی
magnet core
U
هسته اهنربا
nucellus
U
هسته تخم چه
macronucleus
U
هسته بزرگتر
luminescent center
U
هسته لومینسانس
nucleonics
U
هسته شناسی
laminated core
U
هسته متورق
iron core
U
هسته اهن
nuclear electron
U
الکترون هسته
gracilis nucleus
U
هسته باریک
gracile nucleus
U
هسته باریک
core iron
U
اهن هسته
core loss
U
اتلاف هسته
core oven
U
کوره هسته
core nail
U
سوزن هسته
nucleophile
U
هسته دوست
nuclear charge
U
بار هسته
core pin
U
خار هسته
endocarp
U
پوسته هسته
nucleate
U
دارای هسته
core of the earth
U
هسته زمین
nuclear size
U
اندازه هسته
core hole
U
سوراخ هسته
enucleation
U
هسته دراوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com