English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Diagnosis. U تشخیص بیماری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
preclinical U وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
Other Matches
micr U سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
sequela U بیماری ناشی از بیماری دیگر
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition U 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
identification U تشخیص تشخیص دادن
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
disease U بیماری
pathogenic U بیماری زا
virulent <adj.> U بیماری زا
epizootic U بیماری
diseases U بیماری
malady U بیماری
illnesses U بیماری
maladies U بیماری
illness U بیماری
radiation sickness U بیماری برتابشی
legionnaires' disease U بیماری لژیونرها
AIDS U بیماری سیدا
illnesses U بیماری کسالت
epilepsy U بیماری صرع
AIDS U بیماری ایدز
wilson's disease U بیماری ویلسون
rabies U بیماری هاری
tay sach's disease U بیماری تی- ساکس
radiation sickness U بیماری تابشی
radiation sickness U بیماری اشعه
remission U بهبودی بیماری
pestilence U بیماری طاعون
Parkinson's disease U بیماری پارکینسون
symptomatic U نشانه بیماری
illness U بیماری کسالت
pott's disease U بیماری پوت
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
herpes simplex U بیماری تب خال
VD U بیماری زهروی
VD U بیماری مقاربتی
sick bed U بستر بیماری
ailment U بیماری مزمن
ailments U بیماری مزمن
mental disorder U بیماری روانی
mental illness U بیماری روانی
mental disease U بیماری روانی
lumpy jaw U بیماری "اکتینومیکوز"
love sickness U بیماری عشق
catamnesis U تاریخچه بیماری
insect vectors U حشرات بیماری زا
down's disease U بیماری داون
encephalopathy U بیماری مغزی
hansen's disease U بیماری هنسن
graves'disease U بیماری گریوز
alzeimer's disease U بیماری الزایمز
advantage by illness U بهره بیماری
neuropathy U بیماری عصب
sick leave U استراحت بیماری
pick's syndrome U بیماری پیک
pick's disease U بیماری پیک
pathognomy U بیماری شناسی
venereal disease U بیماری مقاربتی
pathogenesis U بیماری زایی
parkinsonism U بیماری پارکینسون
addison's disease U بیماری ادیسون
pathophobia U بیماری هراسی
nosophobia U بیماری هراسی
nosophilia U بیماری خواهی
psychosis U بیماری روانی
to be ill with something U بیماری گرفتن
to be down with something U بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] U بیماری گرفتن
to be laid up with something U بیماری گرفتن
some kind of sickness U یک نوعی از بیماری
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
basedow's disease U بیماری بیس داو
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
diphtheria [diph] U دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
diathesis U بیماری پذیری ارثی
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
smallpox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
allopathy U معالجهء بیماری با اضداد ان
variola {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
haemorrhoid [British] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
malady U فاسد شدگی بیماری
hemorrhoid [American] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
maladies U فاسد شدگی بیماری
haemorrhoid [British] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
hemorrhoid [American] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
red plague {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
hypertension U بیماری فشار خون
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
migraine U میگرن [پزشکی] [بیماری]
polio U بیماری فلج اطفال
gilles de la tourett's disease U بیماری ژیل دو لاتورت
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
to pass a disease on U بیماری منتقل کردن
to die of an illness U در اثر بیماری مردن
wernicke's encephalopathy U بیماری مغزی ورنیکه
psychosomatic disease U بیماری روانی- تنی
slapped cheek syndrome U بیماری پنجم [پزشکی]
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
hemiparasite U انگلهایی که بیماری زا نیستند
fifth disease [Erythema infectiosum] U بیماری پنجم [پزشکی]
iatrogenic illness U بیماری پزشک زاد
inpatient U بیماری که در بیمارستان میخوابد
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
loose smut U بیماری زنگ گندم
pox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
paranosis U بهره کشی از بیماری
pesthole U لانه بیماری ومیکروب
fungus U فونجی بیماری قارچی
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
vaccinating U برضد بیماری تلقیح شدن
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
vaccinate U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates U برضد بیماری تلقیح شدن
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
melituria U بیماری قند سلس البول
epidemic U واگیر بیماری همه گیر
pathoneurosis U روان رنجوری بیماری زاد
epidemics U واگیر بیماری همه گیر
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
locoism U نوعی بیماری اسب ودام
vesical calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
bladder stone U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
dementia U دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
cystolith U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
lepidosis U بیماری پوست پولک دار
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
enphytotic U بیماری همه گیر شایع
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
to lay low U خیلی ضعیف کردن [بیماری]
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
bladder calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
symptomatology U علم شناسایی نشانههای بیماری
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
tropical sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
Jimmy Carter has cancer. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
lymphogranuloma U ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
dementia U زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
pesthole U مکان مستعد برای بیماری واگیر
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
toxicosis U بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
foulbrood U بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
denotation U تشخیص
distinction U تشخیص
distinctions U تشخیص
percipience U حس تشخیص
contradistinction U تشخیص
discernment U تشخیص
diagnostics U تشخیص ها
indistinctively U بی تشخیص
diagnoses U تشخیص
diagnosis U تشخیص
In my judgement. As I see it. U به تشخیص من
discretion U تشخیص
specification U تشخیص
assessments U تشخیص
assessment U تشخیص
diagnostic U تشخیص
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
resolution U قدرت تشخیص
error detecting code U کد تشخیص خطا
identification of friend from foe U دستگاه تشخیص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com