Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chemotrophic treatment
U
تسویه خوراک ساخت شیمیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gastronome
U
EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic
U
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/
U
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
the food was smoked
U
خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
liquidation
U
تسویه
clearing
U
تسویه
settle
U
تسویه
settles
U
تسویه
clearings
U
تسویه
settlement
U
تسویه
adjustments
U
تسویه
adjustment
U
تسویه
settlements
U
تسویه
checking out
U
تسویه حساب
defray
U
تسویه کردن
liquidity
U
تسویه پذیری
biological treatment
U
تسویه زیستی
automatic treatment
U
تسویه خودکار
adjust
تسویه نمودن
amicable settlement
U
تسویه دوستانه
defrayed
U
تسویه کردن
defraying
U
تسویه کردن
settlement
U
تسویه پرداخت
settlements
U
تسویه پرداخت
compromising
U
تسویه کردن
compromises
U
تسویه کردن
settlement terms
U
شرایط تسویه
compromise
U
تسویه کردن
judicial settlement
U
تسویه قضایی
defrays
U
تسویه کردن
solution
U
تادیه تسویه
effective treatment
U
تسویه کارا
clearings
U
تسویه تسطیح
clearing
U
تسویه تسطیح
liquidize
U
تسویه کردن
liquidising
U
تسویه کردن
liquidises
U
تسویه کردن
liquidised
U
تسویه کردن
realization account
U
حساب تسویه
offsetting
U
تسویه کردن
offset
U
تسویه کردن
arrangement
U
حل و فصل تسویه
settlement day
U
روز تسویه
settlement of credit
U
تسویه اعتبار
settlement of disputes
U
تسویه منازعات
effective treatment
U
تسویه موثر
arrangements
U
حل و فصل تسویه
liquidated
U
تسویه کردن
solutions
U
تادیه تسویه
liquidating
U
تسویه کردن
liquidizing
U
تسویه کردن
liquidizes
U
تسویه کردن
liquidates
U
تسویه کردن
liquidized
U
تسویه کردن
liquidate
U
تسویه کردن
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
offscouring
U
چیز تسویه شده
liquidator
U
سرپرست تسویه حساب
date of change of acountability
U
تاریخ تسویه حساب
retiring a bill
U
براتی را تسویه کردن
full and final settlement
U
تسویه تمام و کمال
liquidators
U
سرپرست تسویه حساب
clearing house
U
دفتر تسویه حساب
clearing houses
U
دفتر تسویه حساب
pay off
U
تسویه کردن پرداخت
poney
U
ریز تسویه حساب کردن
pay up
U
حسابهای معوقه را تسویه کردن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
pony
U
ریز تسویه حساب کردن
ponies
U
ریز تسویه حساب کردن
wind up
<idiom>
U
به پایان رساندن ،تسویه کردن
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
Bank for International Settlements
[BIS]
U
بانک تسویه پرداخت بین المللی
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
settlement by abandonment
U
تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
pacific settlement
U
تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
chemicals
U
شیمیایی
chemical biological and radiological
U
شیمیایی
chemical sense
U
حس شیمیایی
chemical
U
شیمیایی
chemic
U
شیمیایی
quasichemical
U
شبه شیمیایی
chemical equivalent
U
هم ارز شیمیایی
precipitates
U
رسوب شیمیایی
decomposition
U
هوازدگی شیمیایی
proportioner
U
مخلوط کن شیمیایی
precipitated
U
رسوب شیمیایی
narcosis
U
خواب شیمیایی
precipitating
U
رسوب شیمیایی
precipitate
U
رسوب شیمیایی
chemical grouting
U
تزریق شیمیایی
chemical herbicide
U
علف کش شیمیایی
chemical industries
U
صنایع شیمیایی
chemical kinetics
U
سینتیک شیمیایی
chemical munition
U
سلاح شیمیایی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
chemical physics
U
فیزیک شیمیایی
chemical pollution
U
الودگی شیمیایی
chemical fuel
U
سوخت شیمیایی
chemical exchange
U
تبادل شیمیایی
chemical injection
U
تزریق شیمیایی
man-made fiber
U
الیاف شیمیایی
organic compound
U
مواد شیمیایی
chemical defense
U
پدافند شیمیایی
chemical deposits
U
نهشتهای شیمیایی
chemical element
U
عنصر شیمیایی
chemical energy
U
انرژی شیمیایی
chemical equilibrium
U
تعادل شیمیایی
chemical properties
U
خواص شیمیایی
chemical reaction
U
واکنش شیمیایی
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
chemotropism
U
گرایش شیمیایی
galvanic cell
U
پیل شیمیایی
compounds
U
ترکیب شیمیایی
compounded
U
ترکیب شیمیایی
compound
U
ترکیب شیمیایی
cloud attack
U
تک با ابر شیمیایی
chemisorption
U
جذب شیمیایی
chemism
U
خاصیت شیمیایی
chemical reactor
U
واکنشگاه شیمیایی
chemical research
U
پژوهش شیمیایی
chemical security
U
تامین شیمیایی
chemical shift
U
جابجایی شیمیایی
chemical species
U
گونههای شیمیایی
chemical survey
U
تجسس شیمیایی
chemical weathering
U
هوازدگی شیمیایی
chemiluminescence
U
نورتابی شیمیایی
electrochemical
U
برقی- شیمیایی
chemical compound
U
ترکیب شیمیایی
fertilizer
U
کود شیمیایی
fertilisers
U
کود شیمیایی
chemical bond
U
پیوند شیمیایی
chemical analysis
U
تجزیه شیمیایی
chemical ammunition
U
مهمات شیمیایی
mulches
U
ماده شیمیایی
chemical agent
U
ماده شیمیایی
chemical agent
U
عامل شیمیایی
mulch
U
ماده شیمیایی
fertilizers
U
کود شیمیایی
homolysis
U
تجزیه شیمیایی
chemical combination
U
ترکیب شیمیایی
chemical consolidation
U
تزریق شیمیایی
biochemical
U
زیستی- شیمیایی
chemical analyse
U
تجزیه شیمیایی
vesicant agent
U
عامل شیمیایی تاول زا
nuclear biological chemical
U
شیمیایی میکربی هستهای
smoke agent
U
عامل شیمیایی دودانگیز
chemical feedstock
U
مواد اولیه شیمیایی
urinalysis
U
تجزیه شیمیایی ادرار
nerve agent
U
عامل شیمیایی عصبی
chemosynthesis
U
سنتز باکتری شیمیایی
toxic agent
U
عامل شیمیایی سمی
cloud attack
U
تک شیمیایی با مواد سمی
chemicals
U
ماده شیمیایی دارویی
photochemical smog
U
دود مه نور شیمیایی
chemical
U
ماده شیمیایی دارویی
acid equivalent
U
معادل شیمیایی اسید
chemical weapon
U
جنگ افزار شیمیایی
biochemical catalyst
U
کاتالیزور زیست شیمیایی
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical affinity
U
میل ترکیبی شیمیایی
photochemical smog
U
دود مه فتو شیمیایی
petrolum chemicals
U
مواد شیمیایی نفتی
chemical bonding
U
تشکیل پیوند شیمیایی
thermolysis
U
تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
petrochemicals
U
مواد شیمیایی نفتی
immunochemistry
U
علم ایمنی شیمیایی
chemical alarm
U
اعلام خطر شیمیایی
oxides
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
nutrition
U
خوراک
fared
U
خوراک
fare
U
خوراک
chows
U
خوراک
chow
U
خوراک
at mess
U
سر خوراک
faring
U
خوراک
keeps
U
خوراک
fares
U
خوراک
keep
U
خوراک
pabulum
U
خوراک
passage money
U
خوراک
messes
U
:یک خوراک
meat
U
خوراک
tucker
U
خوراک
meats
U
خوراک
messmate
U
هم خوراک
tack
U
خوراک
butterpump
U
غم خوراک
tacked
U
خوراک
tacking
U
خوراک
tacks
U
خوراک
repast
U
خوراک
mess
U
:یک خوراک
oligotrophic
U
کم خوراک
repasts
U
خوراک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com