Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
redundancy check
U
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
prompt
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
piggybacking
U
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
compacts
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacting
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compact
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted
U
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
externals
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
text
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
texts
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
carry
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
kernels
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
MCA
U
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنالهای زمانی و داده روی باس MCA
kernel
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
Micro Channel Architecture
U
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
invites
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
power
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
result code
U
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
cads
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
receipt notification
U
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
parallelled
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
haplont
U
موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
parallelling
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleled
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleling
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
sort effort
U
تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
d , top concept
U
تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
positive
U
سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
message
U
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
messages
U
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
slots
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slotting
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slot
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
messages
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
record
U
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
anagrams
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
traffics
U
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
trafficking
U
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
trafficked
U
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic
U
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundant information
U
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
mail application programming interface
U
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
cue
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
MTA
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
routine
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routinely
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routines
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
link
U
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
InBox
U
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
sensitivity
U
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivities
U
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
c
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
hydration water
U
اب لازم برای ابش
raptatory
U
لازم برای شکار
raptatorial
U
لازم برای شکار
layer
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
magic number
U
امتیاز لازم برای قهرمانی
quorum
U
اکثریت لازم برای مذاکرات
draw weight
U
نیروی لازم برای کشیدن زه
mantling
U
مواد لازم برای پوشش
climate for growth
U
شرایط لازم برای رشد
channeled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
product
U
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
operates
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
operate
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
operated
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
access time
U
زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
barrier material
U
مواد لازم برای ساختن موانع
light is necessary to life
U
روشنایی برای زندگی لازم است
check out time
U
زمان لازم برای تخلیه محل
check out time
U
زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
products
U
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
developments
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
add
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
compact
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
ineligibly
U
بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
adding
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
storage
U
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
housekeeping
U
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
adds
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
engineered performance
U
زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
quorum
U
حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
compacting
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
canonical time unit
U
زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
compacted
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
self sustaining
U
متکی به خود متکی به نیروی خود
privacy
U
جداسازی مبادله پیام برای تامین
array
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
meanest
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
entrance head
U
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
meaner
U
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
limen
U
کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
cure time
U
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
tailed
U
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tails
U
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tail
U
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
totalled
U
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash
U
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totals
U
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totalling
U
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
total
U
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
lengths
U
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
totaling
U
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
length
U
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
totaled
U
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
half thickness
U
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
shook
U
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
execute
U
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed
U
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes
U
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executing
U
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
disorderly close down
U
آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
disjunctive search
U
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
nonmonetarists
U
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
U
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
rules
U
روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
mac
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
macs
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
permutation
U
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutations
U
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
finite precision numbers
U
استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
warm-up
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
decompression table
U
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
worded
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
current asset cycle
U
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
cycled
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
macronutrient
U
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
orbital injection
U
دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
multimedia
U
CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
cycles
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
languages
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
standards
U
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
U
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
post office
U
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
post offices
U
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com