English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electromagnetic coupling U تزویج الکترومغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
interconnection U تزویج
clutch U تزویج
clutched U تزویج
clutches U تزویج
clutching U تزویج
coupling U تزویج
progation U تزویج
clutch coupling U تزویج کلاج
electric coupling U تزویج الکتریکی
input coupling U تزویج اولیه
critical coupling U تزویج بحرانی
coupled U تزویج شدن
coupling of circuits U تزویج مدارات
coupling impedance U امپدانس تزویج
couple U تزویج شدن
couple switch U کلید تزویج
couples U تزویج شدن
impedance coupling U تزویج پیچک
feedback U تزویج معکوس
inductive flux linkage U تزویج القائی
inductance coupling U تزویج اندوکتانس
electron coupling U تزویج الکترونی
sleeve coupling U تزویج مفصلی
acoustic coupler U تزویج کننده صوتی
couple back U معکوس تزویج شدن
charge coupled device U اسباب تزویج علامت
coupling coil U سیم پیچ تزویج
clutched U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlocked U اتصال دادن تزویج شدن
clutch U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlock U اتصال دادن تزویج شدن
clutching U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
coupling instability U نااستواری پیوست تزلزل تزویج
railroad coupling U پیوست یا تزویج راه اهن
interlocking U اتصال دادن تزویج شدن
interlocks U اتصال دادن تزویج شدن
clutches U تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
electromagnetic lens U عدسی الکترومغناطیسی
electromagnetic induction U القای الکترومغناطیسی
solenoid controlled valve U سوپاپ الکترومغناطیسی
magnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic flux U شاره الکترومغناطیسی
electromagnetic relay U رله الکترومغناطیسی
electromagnetic wave U موج الکترومغناطیسی
induction load speaker U بلندگوی الکترومغناطیسی
the electromagnetic force U نیروی الکترومغناطیسی
electromagnetic repulsion U دافعه الکترومغناطیسی
electromegnetic energy U انرژی الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic system U دستگاه الکترومغناطیسی
electromagnetic tran U تله الکترومغناطیسی
magnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic vibration U ضربه گر الکترومغناطیسی
electromagnetic field U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic delay line U خط تاخیر الکترومغناطیسی
electromagnetic units U واحدهای الکترومغناطیسی
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays U یچ کنترل الکترومغناطیسی
electron U ذره الکترومغناطیسی
electrons U ذره الکترومغناطیسی
emu U واحدهای الکترومغناطیسی
emus U واحدهای الکترومغناطیسی
electromagnetic focusing U تمرکز الکترومغناطیسی
electromagnetic deflection U خمش الکترومغناطیسی
electromagnetic cutout U فیوز الکترومغناطیسی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
electromagnetic log U سرعت یاب الکترومغناطیسی
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
density of the total electromagnetic ene U چگالی انرژی الکترومغناطیسی
microwave U موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
electromagnetic intrusion U نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
instrument for electromagnetic screening U دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
ccd U اسباب تزویج علامت حافظه با اطلاعات چرخان دستگاه با بار جفت شده
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
loudspeaker U وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
rf U وسیله الکترومغناطیسی با فرکانس بین کیلوهرتز و مگا هرتز
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
induced U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
inducing U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induce U 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
ferrite core U ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
Faraday cage U صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
coupling transformer U ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com