Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drug holiday
U
ترک موقت دارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dose rate
U
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
protempore
U
موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
medicines
U
دارو
pharmaceuticals
U
دارو
medications
U
دارو
medication
U
دارو
pills
U
حب دارو
pill
U
حب دارو
cures
U
دارو
medicine
U
دارو
medicament
U
دارو
medicaments
U
دارو
remedied
U
دارو
remedies
U
دارو
remedy
U
دارو
remedying
U
دارو
cured
U
دارو
cure
U
دارو
drugs
U
دارو
drug
U
دارو
drugged
U
دارو
drugging
U
دارو
pharmaceutic
U
دارو
pharmaceutical
U
دارو
medics
U
دارو
medicinally
U
با دارو
materia medica
U
دارو
puisne judge
U
دارو جز
natural philosophy
U
دارو
substance withdrawal
U
ترک دارو
lungwort
U
سینه دارو
male fern
U
کیل دارو
muller
U
دارو ساز
dosages
U
یک خوراک دارو
pouch kit
U
جای دارو
withdrawal
U
ترک دارو
withdrawals
U
ترک دارو
philtre
U
مهر دارو
dosage
U
یک خوراک دارو
philter
U
مهر دارو
troche
U
قرص دارو
dose
U
مقدار دارو
dosing
U
مقدار دارو
hyssop
U
اشنان دارو
alkahest
U
نوش دارو
pouch kit
U
جعبه دارو
doses
U
یک خوراک دارو
doses
U
مقدار دارو
dosing
U
یک خوراک دارو
chemic
U
دارو فروش
calomel
U
کرم دارو
dose
U
یک خوراک دارو
cure all
U
نوش دارو
dosed
U
مقدار دارو
dosed
U
یک خوراک دارو
miyhridate
U
زهر دارو پادزهر
hocus
U
نوشابه دارو زده
orthopathy
U
معالجه بدون دارو
drugs of every description
[of all descriptions]
U
همه نوع دارو
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
diatessaron
U
ترکیبی ازچهار دارو
drug abuse
U
سوء استفاده از دارو
seasoning
U
دارو زنی بچوب
dozed
U
دوز یک خوراک دارو
medications
U
دارو
[به طور کلی ]
withdrawal syndrome
U
نشانگان ترک دارو
dosages
U
مقدار استعمال دارو
dosage
U
مقدار استعمال دارو
dozing
U
دوز یک خوراک دارو
dozes
U
دوز یک خوراک دارو
doze
U
دوز یک خوراک دارو
withdrawal symptoms
U
نشانههای ترک دارو
vial
U
شیشه کوچک دارو
resolutive
U
دارو یا عامل گدازنده
drugs
U
دارو
[به طور کلی ]
drugged
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
drugging
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
dosages
U
مقدار تجویز شده دارو
drug
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
dosage
U
مقدار تجویز شده دارو
dozing
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dope
U
دارو دادن تخدیر کردن
drugs
U
دارو خوراندن تخدیر کردن
spaced out
<idiom>
U
از خوردن دارو گیج شدن
doze
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dopes
U
دارو دادن تخدیر کردن
nauseant
U
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
iamatology
U
مبحث دارو شناسی پزشکی
dozed
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozes
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
potion
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potions
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
love philtre
U
مهر دارو شربت سحر امیز
gallipot
U
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
This drug excites the nerves.
U
این دارو اعصاب را تحریک می کند
love potion
U
مهر دارو شربت عشق امیز
stateroom
U
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
love potions
U
مهر دارو شربت عشق امیز
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
cold turkey
<idiom>
U
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
lay off
<idiom>
U
بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
pharmacodynamics
U
مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
reconstituent
U
دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
temporary
U
موقت
pontoons
U
پل موقت
intrim
U
موقت
makeshift
U
موقت
interim
U
موقت
provisional
U
موقت
pontoon
U
پل موقت
pontoon bridge
U
پل موقت
pro tempore
U
موقت
adhoc
U
موقت
kluged
U
ترسیم موقت
bridging leon
U
وام موقت
bridging leon
U
اعتبار موقت
debarkation hospital
U
بیمارستان موقت
bretess
U
سنگر موقت
bretex
U
سنگر موقت
bretesse
U
سنگر موقت
x site
U
انبار موقت
armistice
U
صلح موقت
cofferdam
U
بند موقت
coffer dam
U
سد انحرافی موقت
provisional
U
به طور موقت
the pro tem chief
U
رئیس موقت
lean-tos
U
پناهگاه موقت
lean-to
U
پناهگاه موقت
charge d'affaires of the embassy
U
کاردار موقت
tentative
U
ازمایشی موقت
armistices
U
صلح موقت
temporarily
U
بطور موقت
suspension
U
اخراج موقت
bretise
U
سنگر موقت
bretisee
U
سنگر موقت
brettys
U
سنگر موقت
dazzled
U
کوری موقت
dazzle
U
کوری موقت
false work
U
حائل موقت
dazzles
U
کوری موقت
interim financing
U
پرداخت موقت
interim plan
U
برنامههای موقت
suspensions
U
اخراج موقت
ischemia
U
کم خونی موقت
detention pending trial
U
حبس موقت
interim certificates
U
گواهی موقت
blackout
U
بیهوشی موقت
blackouts
U
بیهوشی موقت
dazzling
U
کوری موقت
drop tank
U
تانک موقت
modulus vivendi
U
قار موقت
temporary storage
U
حافظه موقت
temporary road
U
راه موقت
temporary marriage
U
ازدواج موقت
temporary hardness
U
سختی موقت
temporary gauge
U
اشل موقت
temporary duty
U
ماموریت موقت
temporary duty
U
شغل موقت
temporalty
U
بطور موقت
temporal life
U
زندگی موقت
tabernacle
U
پرستشگاه موقت
suspension of arms
U
اتش بس موقت
buffer
U
حافظه موقت
short time duty
U
کار موقت
modus vivendi
U
توافق موقت
protem
U
موقتا موقت
temporary structures
U
ساختمانهای موقت
temporary wife
U
زوجه موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت
temporary storage
U
انباره موقت
stopgap
U
چاره موقت
term insurance
U
بیمه موقت
temporary works
U
کارهای موقت
stopgaps
U
چاره موقت
timbering
U
چوبست موقت
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
cover note
U
بیمه نامه موقت
convening authority
U
فرماندار موقت نظامی
harder
U
خطای موقت در سیستم
convening authority
U
مقام صلاحیتدار موقت
hardest
U
خطای موقت در سیستم
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
scrip
U
گواهی نامه موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت سهام
covering note
U
بیمه نامه موقت
alternate water terminal
U
بارانداز ابی موقت
provisional statement
U
صورت وضعیت موقت
air commodore
U
سرتیپ موقت هوایی
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
provisional order
U
دستور موقت اداری
pontonier
U
مامور پل موقت سازی
provisionally
U
بطور موقت عجالتا"
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com