Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lap
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in such a way as to enable them
U
به طوری که آنها بتوانند
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
tristimulus values
U
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
work interval
U
کار فاصلهای تمرین فاصلهای
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
linkage
U
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edit
U
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
linkages
U
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edited
U
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
exceptions
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exception
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
flavonal dyes
U
فلاون
[مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
pantone matching system
U
روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
sorted
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
coincidence function
U
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
salami technique
U
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
telnet
U
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
interspatial
U
فاصلهای
spatial
U
فاصلهای
spatila
U
فاصلهای
intervallic
U
فاصلهای
managers
U
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager
U
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
interval reinforcement
U
تقویت فاصلهای
interval scale
U
مقیاس فاصلهای
interval schedule
U
برنامه فاصلهای
interval estimate
U
براورد فاصلهای
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
vi schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
variable interval schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
fi schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
fixed interval schedule
U
برنامه فاصلهای ثابت
harmonic motion
U
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
remote
U
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remoter
U
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remotest
U
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
isomer
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
composition
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
color antagonists
U
رنگهای متضاد
principal colors
U
رنگهای اصلی
vat dyes
U
رنگهای خمرهای
metallic paints
U
رنگهای فلزی
spectral colours
U
رنگهای طیف
variegated colours
U
رنگهای گوناگون
fundamental colors
U
رنگهای اصلی
dye vat
U
رنگهای خمرهای
coal tar dyes
U
رنگهای قطرانی
chromatic colors
U
رنگهای فامی
primary colors
U
رنگهای نخستین
prisms
U
رنگهای شوشه
primary colors
U
رنگهای اصلی
prism
U
رنگهای شوشه
scumble
U
رنگهای نقاشی
spectral colours
U
رنگهای طیفی
saturated colour
U
رنگهای روشن
complementary colors
U
رنگهای مکمل
hard colors
U
رنگهای سنگین
primary colours
U
رنگهای اصلی
heterochromatic
U
دارای رنگهای مختلف
homochromatic
U
دارای رنگهای مشابه
varicolored
U
دارای رنگهای متغیر
ready mixed paints
U
رنگهای مخلوط اماده
the prismatic colours
U
رنگهای هفتگانه شوسه
metamers
U
رنگهای همسان نما
pyronine
U
رنگهای قلیایی زرد
heterochromous
U
دارای رنگهای گوناگون
pastel shades
U
سایه رنگهای خفیف
unrepresentative
U
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
at least
U
هیچ نباشد
to be on the safe side
U
باقی نباشد
pavonazzo
U
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
varied
U
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
pastel
<adj.>
U
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
spectrum
U
رنگهای مریی درطیف بین
I dislike dull colors .
U
رنگهای مات را دوست ندارم
low priority work
U
کاری که مهم نباشد
For all we know he may be living .
U
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
not too expensive
U
خیلی گران نباشد.
blurred
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
kinemacolour
U
سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
blurring
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurs
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
to not give a stuff about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a toss about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
to not give a hoot in hell for something
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
square peg in a round hole
<idiom>
U
شخصی که مناسب کاری نباشد
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
collage
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
right out
<idiom>
U
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
Just sign here and leave at that .
U
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
other things being equal
U
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
null
U
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
sinecure
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
illegal
U
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
rigid
U
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
sinecures
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
cameos
U
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
palette
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
identity
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identities
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
cameo
U
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
poll degree
U
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
capital expenditure
U
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
factories
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
i speak under correction
U
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
If anything ,it is more expensive.
U
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
in such a way
<adv.>
U
[به]
طوری
... in such a way as to ...
U
طوری ... که ...
... in such a way that ...
U
طوری ... که ...
figuring
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
an insolvent estate
U
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
to not give a smeg about something
[British E]
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
gentelmen's agreement
U
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
to not give a shit about something
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
figures
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
It is all right . It is o. k.
U
طوری نیست
to not give a damn about something
[somebody]
U
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
opah
U
یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
Sh spoke in such a way that…
U
طوری صحبت کرد که
What You See Is All You Get
U
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
CLUT
U
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
purchased
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
unformatted
U
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
purchases
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
kernel
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
kernels
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
rendered
U
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
render
U
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
renders
U
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
to cut grass close
U
علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
to be dressed to kill
U
طوری لباس پوشیدن برای دلبری
Its a case of dog eat dog.
U
وضع طوری است که سگ صاحبش رانمی شناسد
seals
U
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
seal
U
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
I dont feel well. I feel under the weather.
U
حالش طوری نیست که بتواند کار کند
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
U
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
brushed
U
برس خورده به طوری که کرک یا خواب آن شق و براق باشد
stacks
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
bleed
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleeds
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
reprogram
U
تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
gridlock
U
راهبندان مطلق
[به طوری که چهار راههای اصلی بسته شوند]
fills
U
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fill
U
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
references
U
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference
U
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
concertina fold
U
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
common nuisance
U
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
linear
U
روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
left handed mouse
U
تشخیص Mouse به طوری که کار دو دگمه از پیش مشخص شده است
interleaved
U
بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید
nerd
U
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerds
U
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
for their part
<adv.>
U
از طرف آنها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com