English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phosphide U ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
silicide U ترکیب دو فرفیتی سیلیکون
sequential U بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
isatin U رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
gestalt U معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
white gold U الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
flavonal dyes U فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
plastics U مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
fibrilliform U مانندلیف یاریشه ریز
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
morphophonemics U مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
prophet's green U رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
noctiluca U فسفر
phospher U فسفر
phosphor U فسفر
phosphorus U فسفر
monovalent U یک فرفیتی
bivalency U دو فرفیتی
inefficiency U بی فرفیتی
tervalent U سه فرفیتی
trivalent U سه فرفیتی
bivalence U دو فرفیتی
covalence U هم فرفیتی
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
bioluminescence U فسفر افکنی
dephosphorization U فسفر گیری
dephosphorize U فسفر گرفتن
phosphor bronze U فسفر برنز
removal of phosphorus U فسفر گیری
removal of phosphorus U برداشت فسفر
white phosphorous U فسفر سفید
phosphor strip U نوار فسفر
tetravalent U چهار فرفیتی
polyvalent U چند فرفیتی
diacid U اسید دو فرفیتی
diacidic U اسید دو فرفیتی
pentavalent U پنج فرفیتی
barium U فلز دو فرفیتی
monobasic acid U اسید یک فرفیتی
capacitive circuit U مدار فرفیتی
capacitive reactance U راکتانس فرفیتی
white phosphorous U گلوله فسفر سفید
high persistence phosphor U فسفر با مانائی بالا
phosphoric U شبیه فسفر شب تاب
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
diacid U وابسته به اسید دو فرفیتی
capacity component of spark U بخش فرفیتی جرقه
diacidic U وابسته به اسید دو فرفیتی
acetyl U ریشهء یک فرفیتی بفرمول CO3CH
stannous U دارای ترکیبات قلع دو فرفیتی
phosphorism U مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
methyl U ریشه یک فرفیتی هیدروکربن بفرمول 3CH
phosphor U لایه نازک فسفر درون صحفه CRT
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
methylene U ریشه دو فرفیتی هیدروکربن بفرمول =2CH متیلین
subchloride U کلرور دو فرفیتی حاوی مقدار کمی کلر
compositions U ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
pictures U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
phosphor U نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
picture U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
many sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
agent U عنصر
agents U عنصر
members U عنصر
elements U عنصر
member U عنصر
isomeric U هم عنصر
element U عنصر
masurium U عنصر 34
components U عنصر
component U عنصر
threshold element U عنصر استانهای
tactical element U عنصر تاکتیکی
thermocouple U عنصر حرارتی
electronic element U عنصر الکترونیکی
signal element U عنصر علامتی
biotic element U عنصر زیستی
symmetry element U عنصر تقارن
disafected person U عنصر نامطلوب
stop element U عنصر ایست
start element U عنصر شروع
shunt element U عنصر موازی
service element U عنصر اداری
processing element U عنصر پردازشی
print element U عنصر چاپ
element U عنصر اساس
elements U عنصر اساس
titanium U عنصر فلزی
inverse element U عنصر وارون
chemical element U عنصر شیمیایی
weak-kneed U سست عنصر
weak kneed U سست عنصر
delay element U عنصر تاخیری
identity element U عنصر یکسانی
cryotron U عنصر برودتی
coupling element U عنصر پیوست
guest element U عنصر کم مقدار
logic element U عنصر منطقی
logic element U عنصر لاجیک
primordial element U عنصر ازلی
primitive element U عنصر اولیه
data element U عنصر داده
picture element U عنصر تصویر
nand element U عنصر نقیض و
elements U عنصر عملیاتی
passive element U عنصر غیرعامل
code element U عنصر رمز
trace element U عنصر کم مقدار
minor constituent U عنصر جزئی
element U عنصر عملیاتی
minor constituent U عنصر فرعی
coupling element U عنصر اتصال
aqueous element U عنصر ابی
Elementarism U عنصر نگری
active element U عنصر فعال
transition element U عنصر واسطه
part U عنصر اصلی
weaklings U سست عنصر
weakling U سست عنصر
acid forming element U عنصر اسیدی
abiotic element U عنصر بیجان
accommpanying element U عنصر همراه
abiotic element U عنصر نازیوه
abundant element U عنصر فراوان
tracer element U عنصر ردیاب
active element U عنصر کنشی
alloying element U عنصر الیاژ
alloying element U عنصر الیاژی
alloying agent U عنصر الیاژی
ingredient U عنصر سازنده
weak minded U سست عنصر
ingredients U عنصر سازنده
absorbing element U عنصر جذب
active element U عنصر عامل
wallydraigle U سست عنصر
acid forming element U عنصر اسیدساز
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
physical element of crime U عنصر مادی جرم
mental element of crime U عنصر روانی جرم
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
active element U عنصر عمل کننده
metal cutting element U عنصر براده برداری
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
pixel U نقطه عنصر تصویری
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
primordial U عنصر نخستین اساسی
task element U عنصر اجرای عملیات
air defense element U عنصر پدافند هوایی
heating element U المان یا عنصر حرارتی
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
asterium U عنصر ویژه ستارگان
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
fabrics U بافته عنصر تار و پود
fabric U بافته عنصر تار و پود
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searchingly U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium U عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
searches U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searched U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti U عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atomic energy U تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com