Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phosphide
U
ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strontium
U
عنصر سبک دو فرفیتی
silicide
U
ترکیب دو فرفیتی سیلیکون
sequential
U
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
isatin
U
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
gestalt
U
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
white gold
U
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
flavonal dyes
U
فلاون
[مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
plastics
U
مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
fibrilliform
U
مانندلیف یاریشه ریز
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
morphophonemics
U
مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
prophet's green
U
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
noctiluca
U
فسفر
phospher
U
فسفر
phosphor
U
فسفر
phosphorus
U
فسفر
monovalent
U
یک فرفیتی
bivalency
U
دو فرفیتی
inefficiency
U
بی فرفیتی
tervalent
U
سه فرفیتی
trivalent
U
سه فرفیتی
bivalence
U
دو فرفیتی
covalence
U
هم فرفیتی
harmonic motion
U
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
bioluminescence
U
فسفر افکنی
dephosphorization
U
فسفر گیری
dephosphorize
U
فسفر گرفتن
phosphor bronze
U
فسفر برنز
removal of phosphorus
U
فسفر گیری
removal of phosphorus
U
برداشت فسفر
white phosphorous
U
فسفر سفید
phosphor strip
U
نوار فسفر
tetravalent
U
چهار فرفیتی
polyvalent
U
چند فرفیتی
diacid
U
اسید دو فرفیتی
diacidic
U
اسید دو فرفیتی
pentavalent
U
پنج فرفیتی
barium
U
فلز دو فرفیتی
monobasic acid
U
اسید یک فرفیتی
capacitive circuit
U
مدار فرفیتی
capacitive reactance
U
راکتانس فرفیتی
white phosphorous
U
گلوله فسفر سفید
high persistence phosphor
U
فسفر با مانائی بالا
phosphoric
U
شبیه فسفر شب تاب
isomerous
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
diacid
U
وابسته به اسید دو فرفیتی
capacity component of spark
U
بخش فرفیتی جرقه
diacidic
U
وابسته به اسید دو فرفیتی
acetyl
U
ریشهء یک فرفیتی بفرمول CO3CH
stannous
U
دارای ترکیبات قلع دو فرفیتی
phosphorism
U
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
methyl
U
ریشه یک فرفیتی هیدروکربن بفرمول 3CH
phosphor
U
لایه نازک فسفر درون صحفه CRT
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
methylene
U
ریشه دو فرفیتی هیدروکربن بفرمول =2CH متیلین
subchloride
U
کلرور دو فرفیتی حاوی مقدار کمی کلر
compositions
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
pictures
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
phosphor
U
نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
picture
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
many sided
U
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided
U
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
agent
U
عنصر
agents
U
عنصر
members
U
عنصر
elements
U
عنصر
member
U
عنصر
isomeric
U
هم عنصر
element
U
عنصر
masurium
U
عنصر 34
components
U
عنصر
component
U
عنصر
threshold element
U
عنصر استانهای
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
thermocouple
U
عنصر حرارتی
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
signal element
U
عنصر علامتی
biotic element
U
عنصر زیستی
symmetry element
U
عنصر تقارن
disafected person
U
عنصر نامطلوب
stop element
U
عنصر ایست
start element
U
عنصر شروع
shunt element
U
عنصر موازی
service element
U
عنصر اداری
processing element
U
عنصر پردازشی
print element
U
عنصر چاپ
element
U
عنصر اساس
elements
U
عنصر اساس
titanium
U
عنصر فلزی
inverse element
U
عنصر وارون
chemical element
U
عنصر شیمیایی
weak-kneed
U
سست عنصر
weak kneed
U
سست عنصر
delay element
U
عنصر تاخیری
identity element
U
عنصر یکسانی
cryotron
U
عنصر برودتی
coupling element
U
عنصر پیوست
guest element
U
عنصر کم مقدار
logic element
U
عنصر منطقی
logic element
U
عنصر لاجیک
primordial element
U
عنصر ازلی
primitive element
U
عنصر اولیه
data element
U
عنصر داده
picture element
U
عنصر تصویر
nand element
U
عنصر نقیض و
elements
U
عنصر عملیاتی
passive element
U
عنصر غیرعامل
code element
U
عنصر رمز
trace element
U
عنصر کم مقدار
minor constituent
U
عنصر جزئی
element
U
عنصر عملیاتی
minor constituent
U
عنصر فرعی
coupling element
U
عنصر اتصال
aqueous element
U
عنصر ابی
Elementarism
U
عنصر نگری
active element
U
عنصر فعال
transition element
U
عنصر واسطه
part
U
عنصر اصلی
weaklings
U
سست عنصر
weakling
U
سست عنصر
acid forming element
U
عنصر اسیدی
abiotic element
U
عنصر بیجان
accommpanying element
U
عنصر همراه
abiotic element
U
عنصر نازیوه
abundant element
U
عنصر فراوان
tracer element
U
عنصر ردیاب
active element
U
عنصر کنشی
alloying element
U
عنصر الیاژ
alloying element
U
عنصر الیاژی
alloying agent
U
عنصر الیاژی
ingredient
U
عنصر سازنده
weak minded
U
سست عنصر
ingredients
U
عنصر سازنده
absorbing element
U
عنصر جذب
active element
U
عنصر عامل
wallydraigle
U
سست عنصر
acid forming element
U
عنصر اسیدساز
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
pyrogen
U
عنصر قابل اشتعال
physical element of crime
U
عنصر مادی جرم
mental element of crime
U
عنصر روانی جرم
silicon
U
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
active element
U
عنصر عمل کننده
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
pixel
U
نقطه عنصر تصویری
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
task element
U
عنصر اجرای عملیات
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
heating element
U
المان یا عنصر حرارتی
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
fire support element
U
عنصر پشتیبانی اتش
asterium
U
عنصر ویژه ستارگان
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
terbium
U
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
two up
U
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
two up
U
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
characteristically
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
boron water
U
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
characteristic
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
parametron
U
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
fabrics
U
بافته عنصر تار و پود
fabric
U
بافته عنصر تار و پود
queueing
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
element
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
elements
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
queues
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
chips
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
head
U
اولین عنصر داده در لیست بودن
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
quintessence
U
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
chip
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
microprocessor
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
transmitter signal element timing
U
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
microprocessors
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
search
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searchingly
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium
U
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
searches
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searched
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti
U
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atomic energy
U
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com