English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
release U ترخیص کردن کالا
released U ترخیص کردن کالا
releases U ترخیص کردن کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
releasing officer U افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
clear U ترخیص کردن
clearer U ترخیص کردن
clearest U ترخیص کردن
clears U ترخیص کردن
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
freed U ترخیص کردن میدانی
freeing U ترخیص کردن میدانی
free U ترخیص کردن میدانی
frees U ترخیص کردن میدانی
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
clears U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clear U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearest U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
tolerances U حد ترخیص
releasing U حد ترخیص
tolerance U حد ترخیص
clearance U ترخیص
object U کالا اعتراض کردن
objects U کالا اعتراض کردن
objected U کالا اعتراض کردن
indirect objects U کالا اعتراض کردن
direct objects U کالا اعتراض کردن
objecting U کالا اعتراض کردن
acceptance of goods U قبول کردن کالا
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to offer U عرضه کردن [ کالا]
to boycott goods U تحریم کردن کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
lot U کالا بقطعات تقسیم کردن
uncleared U ترخیص نشده
clearance U ترخیص گمرکی
honorable discharge U ترخیص محترمانه
margin of difference of weight in coins U حد ترخیص allowance
clear to send U ترخیص به ارسال
released U استخلاص ترخیص
releases U استخلاص ترخیص
customs cleared U ترخیص شده
customs clearance U ترخیص از گمرک
cleared U ترخیص شده
custom uncleared U ترخیص نشده
release U استخلاص ترخیص
cl U ترخیص پارچه
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
plundrage U غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
cleared without examination U ترخیص بدون بازرسی
cwe U ترخیص بدون بازرسی
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
releasable U قابل ترخیص یا نشر رهاشدنی
release denial U جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
general discharge U ترخیص عمومی از خدمت سربازی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
interchange U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
to make a complaint [about] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
commodity U کالا
traffics U کالا
mercery U کالا
traffick U کالا
trafficking U کالا
product U کالا
ware U کالا
wares U کالا
goods U کالا
cargoes U کالا
cargo U کالا
commodities U کالا
produces U کالا
produced U کالا
produce U کالا
chattel U کالا
merchandise U کالا
mattering U کالا
stuffed U کالا
mattered U کالا
stuffs U کالا
matters U کالا
good U کالا
material U کالا
materials U کالا
object of sale U کالا
traffic U کالا
articles U کالا
products U کالا
trafficked U کالا
article U کالا
stuff U کالا
matter U کالا
mock up U مدل کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
samples U نمونه کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
depot U انبار کالا
inventories U موجودی کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
depots U انبار کالا
glut U فراوانی کالا
holds U انبار کالا
hold U انبار کالا
showroom U نمایشگاه کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
glut U وفور کالا
collection of goods U دریافت کالا
commodities exchange U بورس کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodity broker U دلال کالا
commodity broker U واسطه کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity code U رمز کالا
handling of goods U جابجایی کالا
commodity code U شماره کالا
commodity code U علامت کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity exchange U بورس کالا
commodity market U بازار کالا
inventory U موجودی کالا
inventory U صورت کالا
consignor U فرستنده کالا
gluts U فراوانی کالا
lien on goods U حق حبس کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
gluts U وفور کالا
commodity flow U جریان کالا
bill of goods U صورت کالا
fate of goods U وضعیت کالا
barters U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
bartered U دادوستد کالا
barter U دادوستد کالا
copper alloy U همبسته کالا
fair U نمایشگاه کالا
sample U نمونه کالا
fairs U نمایشگاه کالا
stowage U انبار کالا
commodity U کالا جنس
fairest U نمایشگاه کالا
stock requisition U درخواست کالا
commodities U کالا جنس
draft U بسته کالا
drafted U بسته کالا
drafts U بسته کالا
stock room U انبار کالا
storeroom U انبار کالا
trafficking U مبادله کالا
interchanges U مبادله کالا
trafficked U مبادله کالا
order for goods U سفارش کالا
traffic U مبادله کالا
interchanged U مبادله کالا
warehouses U انبار کالا
interchange U مبادله کالا
fairer U نمایشگاه کالا
interchanging U مبادله کالا
sampled U نمونه کالا
warehouse U انبار کالا
traffics U مبادله کالا
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
consignment note U سند ارسال کالا
catalogue price U قیمت کالا درکاتالوگ
storehouses U مخزن انبار کالا
sales tax U مالیات بر فروش کالا
carriage of goods U حمل و نقل کالا
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
goods received note U برگه دریافت کالا
freight forwarder U حمل کننده کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com