English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
calling sequence U ترتیب فراخوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
well-behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation U ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
evocations U فراخوانی
evocation U فراخوانی
recall U فراخوانی
elicitation U فراخوانی
recalled U فراخوانی
recalls U فراخوانی
summoned U فراخوانی
redintegration U فراخوانی کل
summon U فراخوانی
call by result U فراخوانی با نتیجه
recalled U فراخوانی احضار
library call U فراخوانی کتابخانهای
subroutine call U فراخوانی زیرروال
recall U فراخوانی احضار
recalls U فراخوانی احضار
calling U شغل فراخوانی
call by name U فراخوانی با نام
calling sequence U دبناله فراخوانی
calling sequence U دنباله فراخوانی
calling program U برنامه فراخوانی
call instruction U دستورالعمل فراخوانی
call by value U فراخوانی با ارزش
call by reference U فراخوانی با ارجاع
macro call U فراخوانی ماکرو
selective calling U فراخوانی گزیده
supervisor call U فراخوانی نافر
virtual U برای مدت فراخوانی
svc U فراخوانی نافر یا سرپرست
daisy chain U سومین را و... فراخوانی می کنند
names U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
contacting U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
name U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
contacts U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacted U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contact U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
parameter U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
returning U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
acu U Unit Calling Automatic واحد فراخوانی خودکار
returned U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
parameters U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
returns U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
routines U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routine U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
re-entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
routinely U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
re entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
linkages U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
dynamically U زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
overhead U مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
dynamic U زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
linkage U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
subroutine U کد زیر تابع که در حافظه پس از پیدا شدن دستور فراخوانی کپی میشود
modem U مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
paging U که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
daisy chain U زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
recovery U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
recoveries U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
calling sequence U مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
segment U تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
DLL U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
segments U تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
fall back U توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
inserts U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
insert U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserting U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
subprogram U 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
acu U وسیلهای که به کامپیوتر اجازه میدهد ایستگاهها را فراخوانی کند یا خودکار شماره گیری کند
library U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
libraries U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
procedure U بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
nests U ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر
nest U ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر
management U ترتیب
orderliness U ترتیب
systems U ترتیب
orderless U بی ترتیب
to make an arrangement U ترتیب
assortments U ترتیب
assortment U ترتیب
out of kelter U بی ترتیب
system U ترتیب
collocation U ترتیب
kelter U ترتیب
arr U ترتیب
kelter or kilter U ترتیب
to order <idiom> U به ترتیب
organisations U ترتیب
organizations U ترتیب
organization U ترتیب
managements U ترتیب
regvlarity U ترتیب
immethodical U بی ترتیب
serialization U ترتیب
set up U ترتیب
ordonnance U ترتیب
in series U به ترتیب
respectively U به ترتیب
arrangement U ترتیب
arrangements U ترتیب
disorderly U بی ترتیب
regularity U ترتیب
regularities U ترتیب
pial U بی ترتیب
random U بی ترتیب
randomly U بی ترتیب
arrangment U ترتیب
order U ترتیب
sequence U ترتیب
lay out U ترتیب
anomalies U بی ترتیب
anomaly U بی ترتیب
sequences U ترتیب
catenation U ترتیب
ordering U ترتیب
configurations U ترتیب
irregular U بی ترتیب
ataxic U بی ترتیب
arramgement U ترتیب
configuration U ترتیب
expandede order U ترتیب مبسوط
first in first out U به ترتیب ورود
ascending order U ترتیب صعودی
random fill U خاکریز بی ترتیب
firing order U ترتیب احتراق
sequence number U شماره ترتیب
fifo U به ترتیب ورود
in chronological order U به ترتیب تاریخ
runs U ترتیب محوطه
sequence control U کنترل ترتیب
sequence check U مقابله ترتیب
discipline U تادیب ترتیب
disciplines U تادیب ترتیب
disciplining U تادیب ترتیب
relative location U ترتیب نسبی
ordain U ترتیب دادن
ordained U ترتیب دادن
ordaining U ترتیب دادن
ordains U ترتیب دادن
run U ترتیب محوطه
lighting scheme U ترتیب روشنایی
gradational U به ترتیب درجه
arrengement U ترتیب دادن
march order U ترتیب راهپیمایی
rearrngement U ترتیب مجد د
sequence counter U ترتیب شمار
indue order U به ترتیب صحیح
birth order U ترتیب ولادت
decreasing order U ترتیب کاهنده
data set U ترتیب داده
curialism U ترتیب دربارپاپ
orchestrations U ترتیب هم اهنگی
kelter U بی ترتیب مختل
critical assembly U ترتیب بحرانی
orchestration U ترتیب هم اهنگی
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
connecting arrangement U ترتیب متصل
schemes U ترتیب رویه
schemed U ترتیب رویه
scheme U ترتیب رویه
descending order U ترتیب نزولی
permanency U ترتیب همیشگی
alphabetical order U ترتیب رکوردها
desultorily U بطور بی ترتیب
disordered U بی ترتیب اشفته
castrametation U فن ترتیب اردو
descending sort U ترتیب نزولی
partial order U ترتیب جزئی
control sequence U ترتیب کنترل
partial order U پاره ترتیب
make-up U ترتیب گریم
collating sequence U ترتیب تلفیقی
permanencies U ترتیب همیشگی
order of battle U ترتیب نیرو
dresses U ترتیب دادن
to map out U ترتیب دادن
trained U نظم ترتیب
formation U ترتیب قرارگرفتن
rearrangements U ترتیب مجدد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com