English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air core transformer U ترانسفورماتور با هسته هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transformer core U هسته ترانسفورماتور
yoke U هسته ترانسفورماتور
air cored coil U بوبین با هسته هوایی
air core chuke U پیچک با هسته هوایی
nucleole U جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
power transformer U ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
coupling transformer U ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
transformer voltage U ولتاژ ترانسفورماتور
oil filled transformer U ترانسفورماتور روغنی
single phase transformer U ترانسفورماتور یک فاز
mains trensformer U ترانسفورماتور شبکه
filament transformer U ترانسفورماتور فیلامان
feedback transformer U ترانسفورماتور فیدبک
spilt core type transformer U ترانسفورماتور انبری
converter station U پست ترانسفورماتور
high power transformer U ترانسفورماتور قدرت
voltage transformer U ترانسفورماتور ولتاژ
three phase transformer U ترانسفورماتور سه فاز
current transformer U ترانسفورماتور جریان
transformer station U پست ترانسفورماتور
transformer capacity U فرفیت ترانسفورماتور
auto transformer U اتو- ترانسفورماتور
input transformer U ترانسفورماتور اولیه
transformer oil U روعن ترانسفورماتور
transformer coupling U پیوست ترانسفورماتور
transformer U مبدل ترانسفورماتور
transformer kiosk U کیوسک ترانسفورماتور
transformer equation U معادله ترانسفورماتور
transformers U مبدل ترانسفورماتور
transformer efficiency U راندمان ترانسفورماتور
transformer switch U کلید ترانسفورماتور
transformer yoke U یوغ ترانسفورماتور
transducer U ورارسان ترانسفورماتور
transformer cell U سلول ترانسفورماتور
boostes transformer U ترانسفورماتور کمکی
transformer column U ساق ترانسفورماتور
transformer terminal U ترمینال ترانسفورماتور
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
light transformer U ترانسفورماتور برای مقاصدروشنایی
transformers U تغییر دهنده ترانسفورماتور
main coupling transformer U ترانسفورماتور پیوست شبکه
low voltage transformer U ترانسفورماتور فشار ضعیف
measuring transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
low voltage regulating transformer U ترانسفورماتور تنظیم فشارضعیف
transformer cooling system U سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
instrument transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument autotransformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
intermediate transformer U مبدل یا ترانسفورماتور میانی
transformer coil U سیم پیچ ترانسفورماتور
bell transformer U ترانسفورماتور زنگ اخبار
multiphase transformer U ترانسفورماتور چند فازه
transformer connecting group U گروه اتصال ترانسفورماتور
transformer winding U سیم پیچی ترانسفورماتور
low frequency transformer U ترانسفورماتور فرکانس پایین
bushing current transformer U ترانسفورماتور جریان میانگذر
transformer U تغییر دهنده ترانسفورماتور
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
measuring transformer meter U کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
welding transformer U ترانسفورماتور جوشکاری ترانس جوش
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
atom U هسته
atoms U هسته
stone U هسته
necleus U هسته
membranes U هسته
air core U بی هسته
kernel U هسته
nuclel U هسته ها
kernels U هسته
center web U هسته
stoning U هسته
stones U هسته
membrane U هسته
nucleus U هسته
cores U هسته
magnet core U هسته
core U هسته
seedless U بی هسته
nuclei U هسته
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
nuclear size U اندازه هسته
nucleonics U هسته شناسی
nuclear radius U شعاع هسته
nucleate U دارای هسته
solenoid core U هسته سولنئید
magnet core U هسته اهنربا
nuclear magneton U مگنتون هسته
stable nucleus U هسته پایدار
magnetic core U هسته مغناطیسی
macronucleus U هسته بزرگتر
luminescent center U هسته لومینسانس
iron core U هسته اهن
laminated core U هسته متورق
micronucleus U خرد هسته
secure kernel U هسته امن
magnet yoke U هسته اهنربا
nuclear electron U الکترون هسته
nuclear charge U بار هسته
magnet core U هسته مغناطیسی
pulvinar U هسته بالشتک
red nucleus U هسته قرمز
nutlet U هسته کوچک
nucellus U هسته تخم چه
mesoplast U هسته یاخته
coil core U هسته بوبین
condensation nucleus U هسته چگالش
core gap U چاک هسته
core hole U سوراخ هسته
core iron U اهن هسته
nuclei U لب هسته مرکزی
core loss U اتلاف هسته
nucleus U لب هسته مرکزی
core nail U سوزن هسته
core oven U کوره هسته
core pin U خار هسته
core U هسته سنگ
core U هسته یا دیوارهستهای
nucleophile U هسته دوست
atomic power station [plant] U نیروگاه هسته ای
nuclear power plant U نیروگاه هسته ای
nuclear power station U نیروگاه هسته ای
arcuate nucleus U هسته کمانی
armature core U هسته ارمیچر
atomic nucleus U هسته اتم
binuclear U دارای دو هسته
binucleate U دارای دو هسته
binucleated U دارای دو هسته
caudate nucleus U هسته دمی
cherry pit U هسته گیلاس
stoned U هسته درآورده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com