English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mosfet U ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ttl U خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
transphasor U ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
athletics U دو و میدانی
track and field U دو و میدانی
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
high field emission arc U قوس میدانی
Do you know who you are dealing with? U میدانی با کی طرفی ؟
field emission U صدور میدانی
field worker U پژوهشگر میدانی
field work U پژوهش میدانی
field theory U نظریه میدانی
field games U بازیهای میدانی
field strcture U ساخت میدانی
field study U بررسی میدانی
Track and field events . U مسابقات دو میدانی
streetwise U چاله میدانی
athlete U دو و میدانی کار
athletes U دو و میدانی کار
field force U نیروی میدانی
field dependence U وابستگی میدانی
field effect U با تاثیر میدانی
trackman U دو و میدانی کار
field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی
transfer resistor U ترانزیستور
pnp transistor U ترانزیستور پی ان پی
npn transistor U ترانزیستور ان پی ان
tranisitor U ترانزیستور
transistors U ترانزیستور
transistor U ترانزیستور
tracks U زمین بازیهای میدانی
langlauf U مسابقه اسکی میدانی
free U ترخیص کردن میدانی
free field format U در قالب ازاد میدانی
track U زمین بازیهای میدانی
freed U ترخیص کردن میدانی
freeing U ترخیص کردن میدانی
frees U ترخیص کردن میدانی
tracked U زمین بازیهای میدانی
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
high power transistor U ترانزیستور قدرت
cut off transistor U ترانزیستور قطع
planar transistor U ترانزیستور مستوی
most transistor U ترانزیستور ماس
cross country U درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
track and field U وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
triangular meet U مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
saturated transistor U ترانزیستور اشباع شده
high frequency transistor U ترانزیستور فرکانس بالا
field effect transistor U اف ای تی ترانزیستور با اثر میدان
field effect transistor U ترانزیستور اثر میدان
intermediate power transistor U ترانزیستور با قدرت متوسط
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
pnp transistor U طرح ترانزیستور دوقط بی که collector
high frequency alloy juction transistor U ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
drained U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
generation U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
double base diode U دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
generations U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
drain U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
drains U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
draining U یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
generations U کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation U کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
third U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
thirds U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
speediness U سریع السیر سریع
speedy U سریع السیر سریع
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
dtl U Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
framed U ساخته
wrought U ساخته
hand made U ساخته دست
haniwork U دست ساخته
manufactured head U سر ساخته شده
makable U ساخته شدنی
i do not have it in me U از من ساخته نیست
made U ساخته شده
officinal U ساخته واماده
irowork U اهن ساخته
it is made U ساخته میشود
paved ford U گدار ساخته
prefabricated U پیش ساخته
pukka U ساخته شده
prefabricate U پیش ساخته
self-made U خود ساخته
pucka U ساخته شده
fecit U ساخته است
precast U پیش ساخته
ruled surface U سطح خط ساخته
self formed U خود ساخته
self constituted U خود ساخته
self made U خود ساخته
artificalism U ساخته پنداری
soi disant U خود ساخته
simulated U شبیه ساخته
prefabs U پیش ساخته
bamboos U ساخته شده از نی
bamboo U ساخته شده از نی
immature U نیم ساخته
prefab U پیش ساخته
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
unregenerated U دوباره ساخته نشده
blueprint U نقشه پیش ساخته
marmoreal U ساخته شده از مرمر
it is made U ساخته شده است
marmorean U ساخته شده از مرمر
wolframic U ساخته شده ازتنگستن
pre fabricated U پیش ساخته شده
cellulosic U ساخته شده از سلول
zipgun U طپانچه دست ساخته
pre cast concrete U بتن پیش ساخته
blueprints U نقشه پیش ساخته
unregenerate U دوباره ساخته نشده
man-made U ساخته دست انسان
finished goods U کالاهای ساخته شده
built up beam U تیر ساخته شده
stanchion U ستون پیش ساخته
heparin U که در کبد ساخته میشود
teacher made test U ازمون معلم ساخته
high wrought U با استادی ساخته شده
india rubber U ساخته شده از لاستیک
india rubbers U ساخته شده از لاستیک
intermediate product U محصول نیم ساخته
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
synthetic tar U قطران باز ساخته
modular design U مدل پیش ساخته
tubular U ساخته شده ازلوله
man made U ساخته دست انسان
build up beam U تیر ساخته شده
fabrication U کالاهای ساخته شده
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
ice crete U بتون یک پارچه یا پیش ساخته
rebuilds U چیز دوباره ساخته شده
fictile U فرف سفالی ساخته شده از گل
spar bridge U پل ساخته شده ازگرده چوب
herbal U ساخته شده از علف وگیاه
plate girder U تیر ساخته شده از تسمه
rebuild U چیز دوباره ساخته شده
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
broadloom U ساخته شده درکارگاه وسیع
whole wheat U ساخته شده از گندم ساییده
icehouse U خانه وساختمان ساخته شده از یخ
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
alligators U ساخته شده ازپوست تمساح
alligator U ساخته شده ازپوست تمساح
half timber U ساخته شده از الوار کوتاه
wickerwork U ساخته شده از ترکه سبدسازی
slatted U ساخته شده از تکههای باریک
home-made <adj.> U در خانه ساخته [تهیه] شده
wooden U از چوب ساخته شده خشن
reed U قصب ساخته شده ازنی
Who has composed this tune? U این آهنگ راکی ساخته ؟
sculpturesque U ساخته شده بشکل مجسمه
piragua U ساخته شده ازتنه درخت
gimmal U ساخته شده از حلقههای تودرتو
sapphirine U ساخته شده ازیاقوت کبود
modular design U مدل ساختمانی پیش ساخته
pinwale U ساخته شده ازالیاف باریک
npn transistor U طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
trabeated U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeation U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
Is there anything I can do to help? U آیا کاری از دست من ساخته است ؟
waxen U ساخته شده از موم مومی شکل
twice laid U ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
hand made brick U اجر ساخته شده با قالب دستی
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
originals U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
He is cut out for it ( this job ). U برای اینکار ساخته شده است
site concrete U بتنی که در پای کار ساخته شود
alpaca U پارچهء ساخته شده ازپشم الپاکا
on chip U مدار ساخته شده روی یک قطعه
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
specification U یات مشخصات ساخته نشده باشد
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
Ethiopian architecture U معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
paisley U ساخته شده از پشم نرم کشمیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com