Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ground level
U
تراز زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contours
U
خطوط تراز زمین
ground plan
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plans
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
hypsometry
U
پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
natural ground level
U
تراز زمین طبیعی
original ground level
U
تراز زمین طبیعی
Other Matches
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
contours
U
خطوط تراز یا منحنیهای تراز
level
U
تراز کردن تراز
levelled
U
تراز کردن تراز
levels
U
تراز کردن تراز
leveled
U
تراز کردن تراز
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
balancing
U
تراز
yokefellow
U
هم تراز
degenerated
U
هم تراز
water level
U
تراز اب
degenerates
U
هم تراز
levels
U
تراز
levels
U
هم تراز
levelled
U
هم تراز
levelled
U
تراز
leveled
U
تراز
leveled
U
هم تراز
levelling straightedge
U
خط کش تراز
level
U
هم تراز
level
U
تراز
level with each other
U
در یک تراز
degenerating
U
هم تراز
spirit levels
U
تراز
spirit level
U
تراز
quadrant
U
تراز
sites
U
تراز
bottom level
U
تراز کف
sited
U
تراز
site
U
تراز
graphical site table
U
خط کش تراز
surface plate
U
تراز
balances
U
تراز
flushing
U
تراز
flushes
U
تراز
flush
U
تراز
degenerate
U
هم تراز
balance
U
تراز
f. with the woll
U
تراز
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
fermi characteristic energy level
U
تراز فرمی
slighter
U
تراز لاغر
slighted
U
تراز کردن
slighted
U
تراز لاغر
slight
U
تراز کردن
slight
U
تراز لاغر
site scale
U
طبله تراز
cash balance
U
تراز نقدی
equals
U
هم تراز کردن
equalling
U
هم تراز کردن
equalled
U
هم تراز کردن
equaling
U
هم تراز کردن
equaled
U
هم تراز کردن
equal
U
هم تراز کردن
ground state
U
تراز اصلی
rotational level
U
تراز چرخشی
storage level
U
تراز خزانه
slighter
U
تراز کردن
justifying
U
هم تراز کردن
fermi level
U
تراز فرمی
compensation level
U
تراز موازنه
leveling
U
تراز کردن
aligns
U
هم تراز کردن
aligning
U
هم تراز کردن
slights
U
تراز کردن
slights
U
تراز لاغر
slighting
U
تراز کردن
aligned
U
هم تراز کردن
align
U
هم تراز کردن
level to
U
تراز کردن
justifies
U
هم تراز کردن
slighting
U
تراز لاغر
justify
U
هم تراز کردن
slightest
U
تراز کردن
slightest
U
تراز لاغر
builder's level
U
تراز بنائی
resonance state
U
تراز تشدیدی
background level
U
تراز زمینه
on a par
U
دریک تراز
angle of site
U
زاویه تراز
normal water level
U
تراز بهنجار اب
allowable level
U
تراز مجاز
aligning edge
U
لبه هم تراز
aligner
U
هم تراز کننده
acceptor level
U
تراز گیرنده
left justified
U
هم تراز شده از چپ
left justify
U
هم تراز کردن از چپ
level buble
U
حباب تراز
abnormal water level
تراز استثنائی آب
behinds
U
عقب تراز
level surface
U
سطح تراز
behind
U
عقب تراز
levelling staff
U
شاخص تراز
balance coil
U
پیچک تراز
permanent water level
U
تراز پیوسته اب
blacker than black
U
تراز فراسیاه
black level
U
تراز سیاه
quadrantal
U
مربوط به تراز
even
U
تراز مساوی
gunner's quadrant
U
تراز ربعی
balance sheet
U
تراز نامه
balances of payments
U
تراز پرداختها
balance of payments
U
تراز پرداختها
spirit level
U
تراز حبابدار
balance sheets
U
تراز نامه
spirit levels
U
تراز حبابدار
power level
U
تراز توان
position angle
U
زاویه تراز
platen
U
میز تراز
balance of trade
U
تراز تجاری
balance of trade
U
تراز بازرگانی
induction balance
U
تراز القا
maximum water level
U
بیشینه تراز
balances
U
تراز همیاری
visible balance
U
تراز اشکار
balance
U
تراز همیاری
builder level
U
تراز بنایی
water level observation
U
بررسی تراز اب
water level gage
U
تراز سنج
excitation state
U
تراز تحریک
normal energy level
U
تراز متعارفی
cross level buble
U
حباب تراز
energy level
U
تراز انژی
energy level
U
تراز انرژی
level
U
تراز بنایی
visible balance
U
تراز مرئی
levels
U
تراز بنایی
leveled
U
تراز بنایی
degenerate orbitals
U
اوربیتالهای هم تراز
trophic level
U
تراز خوراکی
exceptional water level
U
تراز استثنایی اب
elevation quadrant
U
تراز ربعی
water level recorder
U
تراز نگار اب
contourline
U
منحنی تراز
cross level
U
تراز کردن
trial balance
U
تراز ازمایشی
contour lines
U
منحنی تراز
white level
U
تراز سفید
contour line
U
منحنی تراز
elevation quadrant
U
تراز تیر
levelled
U
تراز بنایی
superelevation
U
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
elevations
U
تراز از سطح مبنا
card aligner
U
هم تراز کننده کارت
right justified
U
هم تراز شده از راست
balancing motor
U
موتور تراز کننده
sited
U
محل دستگاه تراز
right justify
U
هم تراز کردن از راست
planing
U
سطح تراز مسطح
site
U
محل دستگاه تراز
river bed level
U
تراز بستر رودخانه
dumpy level
U
تراز دوربین دار
sites
U
محل دستگاه تراز
range quadrant
U
طبله تراز تیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com