Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
Other Matches
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
beats
U
تداخل
beat
U
تداخل
interference
U
تداخل
interference
U
تداخل امواج
cross talk
U
تداخل صحبت
cross talk
U
تداخل صدا
constructive interference
U
تداخل فزاینده
interfrometry
U
تداخل سنجی
interfrometer
U
تداخل سنج
interferometer
U
تداخل سنج
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
intercurrent
U
تداخل کننده
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
beat frequency
U
فرکانس تداخل
interference filter
U
صافی تداخل
interference eliminator
U
صافی تداخل
suppressor
U
مقاومت ضد تداخل
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
cross talk
U
تداخل صداها در تلفن
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
adjacent channel interfernce
U
تداخل کانال مجاور
impenetrableness
U
خاصیت عدم تداخل
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
monkey chatter
U
تداخل کانال مجاور
bleeding
U
باند تداخل امواج
cross talk
U
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
cross fire
U
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
babble
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbled
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbles
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
biplane interference
U
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlocks
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk
U
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
overlap
U
تداخل رنگ ها
[خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
inductive interference
U
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
diffraction
U
تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
electric
U
الکتریکی
electrotechnical
U
الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
electrical analogue
U
مشابهات الکتریکی
electric filter
U
صافی الکتریکی
electric drive
U
محرکه الکتریکی
electric flux
U
شار الکتریکی
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electric force
U
نیروی الکتریکی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
electric heater
U
گرم کن الکتریکی
electric energy
U
انرژی الکتریکی
electric traction
U
کشش الکتریکی
magic eye
U
چشم الکتریکی
electric eye
U
چشم الکتریکی
electric field
U
میدان الکتریکی
electric welding
U
جوشکاری الکتریکی
electrolysis
U
تجزیه الکتریکی
electric wind
U
باد الکتریکی
electric wave
U
موج الکتریکی
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
resistors
U
مقاومت الکتریکی
electric tension
U
فشار الکتریکی
electric traction
U
قوه الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
electrical
U
سیستم الکتریکی
dielectric strain
U
بار دی الکتریکی
dielectric stress
U
بار دی الکتریکی
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity
U
لختی دی الکتریکی
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
electric arc
U
قوس الکتریکی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
dielectric polarization
U
قطبش دی الکتریکی
air dielectric
U
دی الکتریکی هوا
all electric
U
تماما" الکتریکی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
capacitance
U
فرفیت الکتریکی
conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electric shock
U
شوک الکتریکی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
electric break down
U
شکست الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
conduction
U
رسانایی الکتریکی
isolating
U
به صورت الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
isolate
U
به صورت الکتریکی
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electric charge
U
بار الکتریکی
electrifying
U
الکتریکی کردن
electric circuit
U
مدار الکتریکی
electrify
U
الکتریکی کردن
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electrifies
U
الکتریکی کردن
electric component
U
قطعه الکتریکی
electrified
U
الکتریکی کردن
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electrical angle
U
زاویه الکتریکی
electrolytic capacitor
U
خازن الکتریکی
electrovalency
U
فرفیت الکتریکی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
galvano cautery
U
داغ الکتریکی
flux
U
فلوی الکتریکی
gasoline electric
U
بنزین الکتریکی
gold contacts
U
اتصالات الکتریکی
gyro compass
U
قطبنمای الکتریکی
engine
U
موتورغیر الکتریکی
electrovalence
U
فرفیت الکتریکی
electrolytic iron
U
اهن الکتریکی
electromagnet
U
اهنربای الکتریکی
resistor
U
مقاومت الکتریکی
electromigration
U
مهاجرت الکتریکی
electromotor
U
محرک الکتریکی
electromotor
U
موتور الکتریکی
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
electropathy
U
مداوای الکتریکی
circuits
U
اتصال الکتریکی
circuits
U
جریان الکتریکی
circuit
U
اتصال الکتریکی
voltaism
U
ولتاژ الکتریکی
electrical connections
U
اتصالات الکتریکی
tachogenerator
U
دورسنج الکتریکی
charge
U
بار الکتریکی
circuit
U
جریان الکتریکی
specific conductance
U
رسانندگی الکتریکی
charges
U
بار الکتریکی
electrical conductance
U
رسانایی الکتریکی
electrical model
U
مدل الکتریکی
voltages
U
فشار الکتریکی
electrical breeze
U
وزش الکتریکی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
discharges
U
تخلیه الکتریکی
electrode
U
قطب الکتریکی
voltage
U
فشار الکتریکی
static breeze
U
وزش الکتریکی
discharge
U
تخلیه الکتریکی
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
electrical degree
U
درجه الکتریکی
electrical conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electrical conduction
U
رسانش الکتریکی
electrodes
U
قطب الکتریکی
transcription
U
ضبط الکتریکی
electrise
U
الکتریکی کردن
images
U
تصویر الکتریکی
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
image
U
تصویر الکتریکی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
electrical bounding
U
اتصال الکتریکی
transcriptions
U
ضبط الکتریکی
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
voltage stability
U
ثبات فشار الکتریکی
brainwave
U
موج الکتریکی مغز
voltage source
U
منبع فشار الکتریکی
electric potential difference
U
اختلاف پتانسیل الکتریکی
dielectric loss factor
U
ضریب اتلاف دی الکتریکی
dielectric phase angle
U
زاویه فاز دی الکتریکی
dielectric loss angle
U
زاویه اتلاف دی الکتریکی
voltage stabilization
U
تثبیت فشار الکتریکی
dielectric power factor
U
ضریب قدرت دی الکتریکی
electric current intensity
U
شدت جریان الکتریکی
brainwaves
U
موج الکتریکی مغز
full-load adjustment screw
پیچ تنظیم الکتریکی
contact potential
U
فشار الکتریکی تماسی
a dedicated wiring circuit
U
یک مدار الکتریکی اختصاصی
conservation of charge
U
بقای بار الکتریکی
hook-up
U
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
back voltage
U
نیروی ضد محرکه الکتریکی
constant voltage
U
فشار الکتریکی ثابت
connector
U
مین مسیر الکتریکی
coupler plug
U
دوشاخه وسایل الکتریکی
electro spark process
U
فرایند قوس الکتریکی
galvano cautery
U
داغ کردن الکتریکی
electric field strength
U
شدت میدان الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com