Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
estimate
U
تخمین تقویم
estimated
U
تخمین تقویم
estimates
U
تخمین تقویم
estimating
U
تخمین تقویم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
Other Matches
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
estimably
U
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
appraisals
U
تقویم
appraisal
U
تقویم
calender
U
تقویم
evaluations
U
تقویم
evaluation
U
تقویم
rating
U
تقویم
ratings
U
تقویم
desktop
U
تقویم
calendars
U
تقویم
calendar
U
تقویم
valuations
U
تقویم
valuation
U
تقویم
evaluate
U
تقویم کردن
assess
U
تقویم کردن
assessing
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
assesses
U
تقویم کردن
evaluated
U
تقویم کردن
apprising
U
تقویم کردن
evaluating
U
تقویم کردن
ephemeris
U
تقویم نجومی
ephermeris
U
تقویم نجومی
information processing
U
تقویم اخبار
apprises
U
تقویم کردن
julain date
U
تقویم ژولین
almanach
U
تقویم نجومی
evaluates
U
تقویم کردن
appraiser
U
تقویم کننده
assessment
U
تقویم براورد
valuing
U
تقویم کردن
apprise
U
تقویم کردن
address calendar
U
تقویم نجومی
calendar
U
تقویم ورزشی
air almanac
U
تقویم هوانوردی
assessments
U
تقویم براورد
calendars
U
تقویم ورزشی
values
U
تقویم کردن
value
U
تقویم کردن
appraisable
U
قابل تقویم
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
estimations
U
پیش بینی تقویم
kalendar
U
تقویم گاه نما
estimation
U
پیش بینی تقویم
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
estimations
U
تخمین
assessment
U
تخمین
assessments
U
تخمین
approximations
U
تخمین
underestimate
U
تخمین کم
underestimated
U
تخمین کم
underestimates
U
تخمین کم
underestimating
U
تخمین کم
approximation
U
تخمین
estimates
U
تخمین
estimate
U
تخمین
surmised
U
تخمین
surmises
U
تخمین
surmising
U
تخمین
surmise
U
تخمین
estimating
U
تخمین
estimation
U
تخمین
estimated
U
تخمین
overestimation
U
تخمین حدبالا
estimate of costs
U
تخمین مخارج
over estimation
U
تخمین بیش از حد
estimator
U
تخمین کننده
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
parametric estimate
U
تخمین تقریبی
estimator
U
تخمین زننده
parameter estimation
U
تخمین پارامترها
point estimation
U
تخمین نقطهای
rough guess
<idiom>
U
تخمین تقریبی
regression estimate
U
تخمین رگرسیون
range sensing
U
تخمین مسافت
range determination
U
تخمین مسافت
guessed
U
تخمین زدن
give or take
U
تخمین تقریبی
conjecturable
U
قابل تخمین
cost estimate
U
تخمین مخارج
guestimating
U
تخمین زدن
estimate
U
ارزیابی تخمین
estimate
U
تخمین زدن
estimated
U
ارزیابی تخمین
guess
U
تخمین فرض
estimated
U
تخمین زدن
guess
U
تخمین زدن
guessed
U
تخمین فرض
guesses
U
تخمین فرض
guestimates
U
تخمین زدن
guestimated
U
تخمین زدن
estimable
U
تخمین پذیر
guesstimates
U
تخمین زدن
guesstimated
U
تخمین زدن
guesstimate
U
تخمین زدن
guesses
U
تخمین زدن
invaluable
U
غیرقابل تخمین
estimating
U
ارزیابی تخمین
estimating
U
تخمین زدن
estimation
U
تخمین زدن
estimations
U
تخمین زدن
guesstimating
U
تخمین زدن
inestimable
U
تخمین ناپذیر
estimates
U
ارزیابی تخمین
estimates
U
تخمین زدن
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
unbiased estimate
U
تخمین بدون تورش
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
presumable
<adj.>
U
تخمین زده شده
probable
<adj.>
U
تخمین زده شده
expected
<adj.>
U
تخمین زده شده
account
U
تخمین زدن دانستن
conjecture
U
تخمین حدس زدن
conjecture
U
حدس و تخمین زدن
to quantify something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
to estimate something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
anticipated
<adj.>
U
تخمین زده شده
estimated
<adj.>
U
تخمین زده شده
range finding
U
تخمین مسافت کردن
to take the gauge of
U
براوردکردن تخمین زدن
rater
U
نرخ بند تخمین زن
range spotting
U
تخمین مسافت کردن
estimates
U
براوردکردن تخمین زدن
constructive total loss
U
تخمین خسارت کل وارده
estimating
U
براوردکردن تخمین زدن
inappreciable
U
غیر قابل تخمین
estimated
U
براوردکردن تخمین زدن
estimate
U
براوردکردن تخمین زدن
incalculable
U
غیر قابل تخمین
estimated
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
computed
U
حساب کردن تخمین زدن
computes
U
حساب کردن تخمین زدن
two stage least squares method
U
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
incalculably
U
بطور غیر قابل تخمین
unbiased estimators
U
تخمین زنندههای بدون تورش
compute
U
حساب کردن تخمین زدن
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
foreshow
U
از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalue
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluing
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
range sensing
U
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
overrated
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
overrates
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
process
U
تقویم کردن تولید کردن
processes
U
تقویم کردن تولید کردن
evaluate
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluated
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluating
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluates
U
تقویم کردن قیمت کردن
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
estimating
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com