Perdic | تخلیه جمعیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	depopulation U	تخلیه جمعیت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	malthusian theory of population U	فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
	cargo outturn message U	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
	evacuation U	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
	clearings U	تخلیه محل تخلیه بیماران
	clearing U	تخلیه محل تخلیه بیماران
	aeromedical unit U	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
	heaps U	جمعیت
	throngs U	جمعیت
	thronging U	جمعیت
	thronged U	جمعیت
	throng U	جمعیت
	heaping U	جمعیت
	heap U	جمعیت
	desolate U	بی جمعیت
	demos U	جمعیت
	thickly populated U	پر جمعیت
	densely populated U	پر جمعیت
	gangs U	جمعیت
	gang U	جمعیت
	corteges U	جمعیت
	cortege U	جمعیت
	many peopled U	پر جمعیت
	thinly populated U	کم جمعیت
	army U	جمعیت
	herd U	جمعیت
	herded U	جمعیت
	herding U	جمعیت
	herds U	جمعیت
	population [pop.] U	جمعیت
	over peopled U	پر جمعیت
	bodle U	جمعیت
	armies U	جمعیت
	mobs U	جمعیت
	thickly peopled U	پر جمعیت
	populace U	جمعیت
	gaggle U	جمعیت
	gaggles U	جمعیت
	mob U	جمعیت
	mobbed U	جمعیت
	mobbing U	جمعیت
	press U	جمعیت
	company U	جمعیت
	companies U	جمعیت
	society U	جمعیت
	gregariously U	با جمعیت
	societies U	جمعیت
	thins U	کم جمعیت
	thinnest U	کم جمعیت
	thinners U	کم جمعیت
	thinned U	کم جمعیت
	thin U	کم جمعیت
	full of life U	پر جمعیت
	presses U	جمعیت
	crowd	جمعیت
	crowds U	جمعیت
	population U	جمعیت
	rabble U	جمعیت
	populations U	جمعیت
	cargo outturn report U	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
	the total population U	همه جمعیت
	population inversion U	وارونگی جمعیت
	depopulated U	کم جمعیت کردن
	young population U	جمعیت جوان
	to the cheers of [the crowd] U	با تشویق [جمعیت]
	depopulating U	کم جمعیت کردن
	depopulates U	کم جمعیت کردن
	population explosion U	انفجار جمعیت
	population growth U	رشد جمعیت
	population structure U	ساخت جمعیت
	population structure U	ترکیب جمعیت
	rucks U	جمعیت وازدحام
	social U	جمعیت دوست
	sparse population U	جمعیت کم یا پراکنده
	stationary population U	جمعیت ثابت
	settled U	جمعیت دار
	multitude U	جمعیت کثیر
	working population U	جمعیت شاغل
	urban population U	جمعیت شهری
	the crowd scattereal U	جمعیت متفرق شد
	underpopulation U	کمبود جمعیت
	demography U	جمعیت شناسی
	multitudes U	جمعیت کثیر
	demography U	جمعیت نگاری
	aging population U	جمعیت سالمند
	ruck U	جمعیت وازدحام
	knight errantry U	جمعیت سلحشوران
	habitancy U	جمعیت سکنه
	demographer U	جمعیت شناس
	demographic transition U	گذار جمعیت
	demotic distribution U	توزیع جمعیت
	habitance U	جمعیت سکنه
	overpopulation U	اضافه جمعیت
	bikes U	انبوه جمعیت
	bike U	انبوه جمعیت
	people U	تن [جمعیت شهری]
	optimum population U	حد مطلوب جمعیت
	populated U	جمعیت دار
	peoples U	جمعیت قوم
	people U	جمعیت قوم
	peopling U	جمعیت قوم
	population density U	تراکم جمعیت
	depopulate U	کم جمعیت کردن
	population distribution U	توزیع جمعیت
	peopled U	جمعیت قوم
	birth rates U	ضریب افزایش جمعیت
	birth rate U	ضریب افزایش جمعیت
	population planning U	برنامه ریزی جمعیت
	populates U	دارای جمعیت کردن
	flock U	جمعیت دسته پرندگان
	party U	دسته متشکل جمعیت
	demography U	مطالعه مهاجرت جمعیت
	gregarious U	جمعیت دوست گروه جو
	demography U	علم جمعیت شناسی
	gregariously U	از روی جمعیت دوستی
	templar U	عضو جمعیت فراماسون
	populate U	دارای جمعیت کردن
	populating U	دارای جمعیت کردن
	gangs U	جمعیت تشکیل دادن
	flocking U	جمعیت دسته پرندگان
	flocked U	جمعیت دسته پرندگان
	flocks U	جمعیت دسته پرندگان
	zero population growth U	رشد جمعیت صفر
	A big crowd gathered. U	جمعیت انبوهی جمع شد
	The police held the crowd back. U	پلیس جمعیت را عقب زد
	gang U	جمعیت تشکیل دادن
	slum U	محلات پر جمعیت وپست شهر
	slums U	محلات پر جمعیت وپست شهر
	doubling time of population U	زمان دو برابر شدن جمعیت
	the total population U	تمامی نفوس کلیه جمعیت
	The crowd was pressing against the gate . U	جمعیت به درورودی فشار می دادند
	groups U	جمعیت گروه بندی کردن
	the t. population U	کلیه جمعیت همه مردم
	ku kluxer U	عضو جمعیت کوکلس کلان
	There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . U	دم در سینما جمعیت موج می زند
	group U	جمعیت گروه بندی کردن
	She lost her husband in the crowd . U	شوهرش رادرمیان جمعیت گه کرد
	hidden momentum of population growth U	به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
	A big crowd surged into the streets. U	جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
	There were some angry looks in the crowd . U	قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
	demand factors U	جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
	to crowd out U	ازتنگی جایابسیاری جمعیت بیرون کردن
	conurbation U	[ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
	He forced his way thru the crowd . U	بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
	grey friar U	عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
	bluestocking U	منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
	bluestockings U	منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
	evacuate U	تخلیه
	discharge U	تخلیه
	stripping U	تخلیه
	disembarkation U	تخلیه
	LSD U	تخلیه
	depletion U	تخلیه
	landing, storage, delivery U	تخلیه
	evacuated U	تخلیه
	evacuation U	تخلیه
	discharges U	تخلیه
	unstuffing U	تخلیه
	exhaust U	تخلیه
	emptying U	تخلیه
	discharged U	تخلیه
	unloading U	تخلیه
	evacuates U	تخلیه
	evacuating U	تخلیه
	exhausts U	تخلیه
	high rate discharge U	تخلیه شدید
	glow discharge U	تخلیه تابناک
	clearing out [of a place] U	تخلیه [فضایی]
	flaming discharge U	تخلیه مشتعل
	exhaust stroke U	مرحله تخلیه
	drain plug U	پیچ تخلیه
	relief well U	چاه تخلیه
	discharging wharf U	اسکله تخلیه
	discharging berth U	اسکله تخلیه
	discharger of a capacitor U	تخلیه خازن
	discharge voltage U	ولتاژ تخلیه
	discharge velocity U	سرعت تخلیه
	discharge valve U	سوپاپ تخلیه
	education pipe U	لوله تخلیه
	electric discharge U	تخلیه الکتریکی
	exhaust chute U	ناودان تخلیه
	evacuant U	تخلیه کننده
	escape channel U	مجرای تخلیه اب
	electrostatic discharge U	تخلیه الکتروستاتیکی
	electron discharge U	تخلیه الکترونها
	electrical discharge U	تخلیه برقی
	disruptive discharge U	تخلیه جرقهای
	discharge spout U	ناودانه ی تخلیه
	impulse discharge U	تخلیه ضربهای
	residual discharge U	تخلیه مانده
	road clearance U	تخلیه جاده
	roll on/roll off U	بارگیری- تخلیه
	rotary discharger U	تخلیه گر گردان
	self maintained discharge U	تخلیه ناوابسته
	site clearance U	تخلیه کارگاه
	sluiceway U	دهانه تخلیه
	surging discharge U	تخلیه نوشی
	to offload U	تخلیه کردن
	point discharge U	تخلیه نقطهای
	internal discharge U	تخلیه داخلی
	lightning discharge U	تخلیه اتمسفری