English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fail soft U تخریب تدریجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underwater demolition U تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
destruction site U منطقه تخریب مهمات محل تخریب
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
phase U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
fail soft U تخریب
destroyed U تخریب شد
rupturing U تخریب
degradation U تخریب
rupture U تخریب
ruptures U تخریب
ruination U تخریب
vandalism U تخریب
destruction U تخریب
demolition U تخریب
demolitions U تخریب
slows U تدریجی
slowing U تدریجی
gradational U تدریجی
slower U تدریجی
slowed U تدریجی
step by step U تدریجی
step-by-step U تدریجی
gradual U تدریجی
slowest U تدریجی
gradatory U تدریجی
progressive U تدریجی
slow U تدریجی
piecemeal U تدریجی
step wise U تدریجی
imperceptible U تدریجی
subversion U انهدام تخریب
destruction radius U حداکثرشعاع تخریب
destruction site U منطقه تخریب
destructivity U قدرت تخریب
oxidative degradation U تخریب اکسایشی
destructor U تخریب کننده
demolition U تخریب کردن
fail safe U تخریب امن
fail-safe U تخریب امن
bomb disposal U تخریب بمب
underwater demolition U تخریب زیرابی
hard core U مصالح تخریب
destruction fire U تیر تخریب
destruct system U سیستم تخریب
cratering charge U خرج تخریب
demolition target U هدف تخریب
rheodestruction U تخریب جریان
rupturing U تخریب کردن
demolition belt U نوار تخریب
rubble hard core U مصالح تخریب
demolition kit U جعبه تخریب
demolishes U تخریب کردن
ruptures U تخریب کردن
rupture U تخریب کردن
demolishing U تخریب کردن
demolished U تخریب کردن
demolish U تخریب کردن
destruct U تخریب کردن
demolitions U تخریب کردن
criminal damage U تخریب جزائی
fail soft U با خرابی تدریجی
evanescence U زوال تدریجی
fail softly U با خرابی تدریجی
quantize U تدریجی کردن
quantizer U تدریجی کننده
delelopment U تکامل تدریجی
corrosion U فساد تدریجی
progressive paralysis U فلج تدریجی
progressive relaxation U ارمیدگی تدریجی
erosion U تحلیل تدریجی
gradations U انتقال تدریجی
gradation U انتقال تدریجی
piecemeal U بطور تدریجی
evolution U تکامل تدریجی
step by step excitation U تحریک تدریجی
glaucoma U کوری تدریجی
scale down U کاهش تدریجی
progressive burning U سوزش تدریجی
progressive assambly U نصب تدریجی
progress payments U پرداخت تدریجی
living death U مرگ تدریجی
graduality U تدریجی بودن
gradualness U تدریجی بودن
insti U ریزش تدریجی
piecemeal U بتدریج تدریجی
insti U تلقین تدریجی
instillation U ریزش تدریجی
partial shipment U حمل تدریجی
vasto U حکم یا دستور تخریب
destruction area U منطقه تخریب مهمات
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
dismantling shot U تیر تخریب کننده
demolition firing party U گروه مسئول تخریب
concussion detonation U خرج اماده به تخریب
concussion detonation U خرج تخریب ضربتی
destruction radius U شعاع تخریب مین
demoralization U تخریب روحیه کردن
demolition belt U کمربند تخریب منطقهای
process U پیشرفت تدریجی ومداوم
gradual U شیب تدریجی واهسته
evanescence U فقدان تدریجی ناپایداری
processes U پیشرفت تدریجی ومداوم
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
intergradation U محو سازی تدریجی
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
graduate U تغییر تدریجی کردن
evolution U تحول تکامل تدریجی
progressive burning U سوختن تدریجی خرج
graduating U تغییر تدریجی کردن
progressional U دارای پیشرفت تدریجی
graduates U تغییر تدریجی کردن
gas degeneration U فساد تدریجی گازی
destroyed U ازبین رفت تخریب شده
petard U خرج تخریب دیواره و پایه پل
xylotomous U دارای قابلیت تخریب چوب
lysis U سقوط وزوال تدریجی مرض
evolutionism U اصول ترقی و تکامل تدریجی
progressive cookery U پخت تدریجی غذای یکان
abklingen U محو شدن تدریجی احساس
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
command destruct signal U علامت تخریب موشک با فرمان دور
inert ammunition U مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
countermine U سیستم تخریب مین به طور خودکار
cratering charge U خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
striptease U رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
winder U گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation U افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
charged demolition U مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
command destruct signal U علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
mudcapping U نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
intruder operation U تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
lamb's tongue U [کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual U افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
creptation U تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
chokes U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke U از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scalogram U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scallywag U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
demoralized U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralising U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
light and heavy system U روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning U اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
destroy U تخریب کردن منهدم کردن
destroying U تخریب کردن منهدم کردن
destroys U تخریب کردن منهدم کردن
access procedures U روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
data processing U پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
corrsion U فساد تدریجی فساد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com