Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
clipboard
U
قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
clipboards
U
قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
garreteer
U
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
night light
U
شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
stopboard
U
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
daughter board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
frowst
U
بوی بد دراطاق بوی ناه استنشاق کردن
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood
U
تخته لایی تخته چند لا
planking
U
تخته پوشی تخته بندی
notice board
U
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
bare board
U
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
lardon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardoon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
contiguous
U
خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
beanie
U
یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
slopes
U
سرازیری
ramps
U
سرازیری
steepness
U
سرازیری
downhill
U
سرازیری
talus
U
سرازیری
talus scree
U
سرازیری
sloped
U
سرازیری
ramp
U
سرازیری
declivity
U
سرازیری
pitch
U
سرازیری
pitches
U
سرازیری
tilts
U
سرازیری
tilted
U
سرازیری
slope
U
سرازیری
slide
U
سرازیری
tilt
U
سرازیری
slides
U
سرازیری
true bill
U
اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
black cap
U
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
petasus
U
یکجورکلاه کوتاه ولبه پهن که یونانیان برسرمی گذارند
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
jardiniere
U
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
grape shot
U
گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
hillside
U
سرازیری تپه
underpass approach
U
سرازیری پیوند
ascension pipe
U
کانال سرازیری
bent
U
سرازیری سربالایی
escarpment
U
سرازیری خندق
escarpments
U
سرازیری خندق
desceht
U
نزول سرازیری
glacis
U
سرازیری ملایم
hillsides
U
سرازیری تپه
steep
U
سرازیری سراشیب
proneness
U
سرازیری رغبت
steepest
U
سرازیری سراشیب
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
inverted commas
U
نام این دو نشان که در سوی عبارات نقل قول شده می گذارند
sachets
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
dip
U
پایین امدن سرازیری
dips
U
پایین امدن سرازیری
sacrp
U
پرتگاه سرازیری تند
escarpment
U
سینه کش سرازیری خندق
glissade
U
سرازیری و شیب مناسب
escarpments
U
سینه کش سرازیری خندق
escarp
U
سرازیری درونی خندق یاخاکریز
plunge
U
گودال عمیق سرازیری تند
plunges
U
گودال عمیق سرازیری تند
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
plunged
U
گودال عمیق سرازیری تند
plank
U
تخته تخته کردن
dunnage
U
کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
ski run
U
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
NIC
U
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
contrast
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasted
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasts
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
young saints Šold devils
U
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
orphrey
U
سجاف زردوزی که بجامه روحانیون می گذارند زردوزی
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
gangways
U
تخته پل
gangway
U
تخته پل
plank
U
تخته
ledger
U
تخته
three ply board
U
تخته سه لا
skidding
U
تخته پل
lumbers
U
تخته
bottom board
U
تخته کف
ledgers
U
تخته
floor board
U
تخته کف
skid
U
تخته پل
gang way
U
تخته پل
foot board
U
تخته کف
gobs
U
تخته کف
gobs
U
تخته
gob
U
تخته کف
gob
U
تخته
gangplanks
U
تخته پل
plasterboard
U
گچ تخته
boarded
U
تخته
pleximeter
U
تخته دق
board
U
تخته
skids
U
تخته پل
skidded
U
تخته پل
gangplank
U
تخته پل
lumbering
U
تخته
slab
U
تخته
slabs
U
تخته
lumbered
U
تخته
lumber
U
تخته
sheets
U
تخته
sheet
U
تخته
eraser
U
تخته پاک کن
lath work
U
تخته کوبی
scaffold
U
تخته بندی
chessboard
U
تخته شطرنج
scaffolds
U
تخته بندی
chessboards
U
تخته شطرنج
lathing
U
تخته بندی
guideboard
U
تخته راهنما
sheets
U
ملافه تخته
sheet
U
ملافه تخته
clipboard
U
تخته زیردستی
lagvt
U
تخته چلیک
lagvt
U
تخته سرپوش
how thick is the board?
U
تخته چقدراست
hard board
U
تخته فشاری
fibre board
U
فیبر تخته
instrument board
U
تخته فرمان
clipboard
U
تخته کار
logic board
U
تخته منطقی
cliffs
U
تخته سنگ
panel work
U
تخته کوبی
paddle board
U
تخته شنا
panel
U
تخته کوبیدن
pallette
U
تخته شستی
counter-lath
U
تخته سقف
panels
U
تخته کوبیدن
flag
U
تخته سنگ
flags
U
تخته سنگ
calyon
U
تخته سنگ
cliff
U
تخته سنگ
hawks
U
تخته ملات
hawked
U
تخته ملات
mother board
U
تخته اصلی
clipboard
U
تخته ارایش
planking
U
تخته بندی
planking
U
تخته پوشی
clipboards
U
تخته زیردستی
clipboards
U
تخته کار
clipboards
U
تخته ارایش
erasers
U
تخته پاک کن
hawk
U
تخته ملات
planchet
U
تخته سه پایه
brede
U
تخته ورقه
ballast resistor
U
تخته مقاومت
backplane
U
تخته پشت
backboard
U
تخته بسکتبال
backgammon board
U
تخته نرد
doubler
U
تخته تقویتی
doubler
U
تخته وصله
drian board
U
تخته قطران
accelerator board
U
تخته تسریع
plying
U
تخته چندلا
bill board
U
تخته لنگر
breadboard
U
تخته مدار
brace and counterbrace
U
تخته صلیبی
bowlder
U
تخته سنگ
plied
U
تخته چندلا
circuit board
U
تخته مدار
plies
U
تخته چندلا
call board
U
تخته اعلانات
ply
U
تخته چندلا
roaches
U
تخته سنگ
roach
U
تخته سنگ
black board
U
تخته سیاه
fuse board
U
تخته فیوز
gang board
U
تخته پل درازوباریک
wainscots
U
تخته کوبی
guard plank
U
تخته محافظ
blackboard
U
تخته سیاه
blackboards
U
تخته سیاه
slab
U
تخته سنگ
slabs
U
تخته سنگ
fascia board
U
تخته لب بند
whiteboard
U
تخته سفید
furring
U
تخته کوبی
boulders
U
تخته سنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com