Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bunk
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunks
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
breastwork
U
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
bedding
U
رختخواب
abed
U
در رختخواب
between the sheets
U
در رختخواب
beds
U
رختخواب
bed
U
رختخواب
rank and file
U
نفرات
cot
U
رختخواب بچگانه
cots
U
رختخواب بچگانه
turn in
<idiom>
U
به رختخواب رفتن
hit the sack
<idiom>
U
به رختخواب رفتن
Hit the sheets
<idiom>
U
[به رختخواب رفتن]
bedspread
U
چادر شب رختخواب
bedspreads
U
چادر شب رختخواب
bed roll
U
رختخواب پیچ
man
U
گماردن نفرات
mans
U
گماردن نفرات
replacement
U
جایگزینی نفرات
replacements
U
جایگزینی نفرات
genial bed
U
رختخواب یافراش عروسی
A warm and soft bed .
U
رختخواب گرم ونرم
the quilt slipped off the bed
U
لحاف ازروی رختخواب
gun section
U
یک قبضه توپ با نفرات
anchor detail
U
نفرات مسئول لنگر
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
watch pocket
U
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
strengths
U
توان رزمی تعداد نفرات
restaging
U
جابجا کردن سوارکردن نفرات
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
scramble net
U
تور بار یا فرود نفرات
strength
U
توان رزمی تعداد نفرات
undermanned
U
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
wait up for
<idiom>
U
به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
pull the pace
U
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
circle of position
U
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
bedstead
U
تختخواب
bedsteads
U
تختخواب
waterbeds
U
تختخواب آبی
bedspring
U
فنر تختخواب
waterbed
U
تختخواب آبی
twin beds
U
تختخواب یکنفره
twin bed
U
تختخواب یکنفره
hay
U
تختخواب پاداش
bedroll
U
تختخواب سفری
footboard
U
پایه تختخواب
bedstand
U
چهارچوب تختخواب
cribs
U
تختخواب بچه
Bed and Breakfast
[B&B]
U
تختخواب و صبحانه
hammock
U
تختخواب سفری
hammocks
U
تختخواب سفری
cot
U
تختخواب سفری
sleigh bed
U
تختخواب سورتمهای
cots
U
تختخواب سفری
crib
U
تختخواب بچه
cribbed
U
تختخواب بچه
cribbing
U
تختخواب بچه
bedstead
U
چهارچوب تختخواب
bedspreads
U
روپوش تختخواب
counterpane
U
روپوش تختخواب
counterpanes
U
روپوش تختخواب
bedsteads
U
چهارچوب تختخواب
bedding
U
تختخواب و ملافه ان
bedspread
U
روپوش تختخواب
box spring
U
فنر مارپیچ تختخواب
coverlet
U
لحاف روپوش تختخواب
cot
U
تختخواب سفری نظامی
cots
U
تختخواب سفری نظامی
bunk bed
U
تختخواب چند طبقه
bedpost
U
پایه یا ستون تختخواب
bunk
U
هرگونه تختخواب تاشو
bunks
U
هرگونه تختخواب تاشو
bunk covers
U
روکش نسوز تختخواب
bunk beds
U
تختخواب چند طبقه
coverlets
U
لحاف روپوش تختخواب
sleeping carriage
U
واگن تختخواب دار
sleepers
U
واگن تختخواب دار
charpoy
U
تختخواب سبک هندی
sleeper
U
واگن تختخواب دار
couchette
U
نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
sofa-beds
U
نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
sofa-bed
U
نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
couchettes
U
نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
stateroom
U
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
sleeping cars
U
واگن تختخواب دار راه اهن
sleeping car
U
واگن تختخواب دار راه اهن
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
trundle bed
U
تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
Could you put a cot in the room?
U
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
convalescent center
U
یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
short handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short-handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
on board a ship
U
در کشتی
puppis
U
کشتی دم
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
wrestling
U
کشتی
ship
کشتی
carinae
U
کشتی
on shipboard
U
در کشتی
flat
U
پل کشتی
flattest
U
پل کشتی
on the sea
U
در کشتی
on the water
U
در کشتی
by water
U
با کشتی
argo
U
کشتی
carina
U
کشتی
ships
U
کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com