English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deliveries U تحویل کالا دادن
delivery U تحویل کالا دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
destination port U بندر تحویل کالا
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
delivery order U دستور تحویل کالا
freight forwarder U مقام تحویل دهنده کالا
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free on rail U تحویل کالا روی قطار
cod U وصول وجه در موقع تحویل کالا
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
cod U پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
futures U قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
free docks U نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
delivering U تحویل دادن
supplying U تحویل دادن
deliver U تحویل دادن
shortchange U کم تحویل دادن
hand over U تحویل دادن
delivers U تحویل دادن
render U تحویل دادن
rendered U تحویل دادن
supplied U تحویل دادن
renders U تحویل دادن
supply U تحویل دادن
surrender U تحویل دادن
to hand over U تحویل دادن
to deliver over U تحویل دادن
surrendered U تحویل دادن
surrenders U تحویل دادن
give in charge U تحویل پلیس دادن
turn over to the police U تحویل پلیس دادن
redeliver U دوباره تحویل دادن
turn in U تحویل دادن جنس به انبار
to drop something off [at someone's] U چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
supplying U تحویل دادن تغذیه کردن
give a person in charge U کسی را تحویل پلیس دادن
to get something to somebody U تحویل دادن چیزی به کسی
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
bond U به انبار گمرک تحویل دادن
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
delivers U تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
deliver U تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
order U سفارش دادن کالا یا جنس
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
livery U تحویل
prehension U تحویل
utilization U تحویل
delivery U تحویل
deliveries U تحویل
freed U تحویل
devolvement U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
solstice U تحویل
liveries U تحویل
process U تحویل
frees U تحویل
bailment U تحویل
processes U تحویل
transter U تحویل
free U تحویل
freeing U تحویل
transfers U واگذاری تحویل
rendition U پرداخت تحویل
cash dispenser U تحویل دارخودکار
transference U تحویل حواله
acceptance tests آزمایشهای تحویل
free docks U تحویل در بارانداز
renditions U پرداخت تحویل
delivered U تحویل شده
exq U تحویل در بارانداز
exs U تحویل از کشتی
delivering U تحویل تسلیم
takeover U تحویل گیری
smooth delivery U تحویل بی اشکال
prompt delivery U تحویل فوری
free on quay U تحویل دراسکله
takeovers U تحویل گیری
forward delivery U تحویل دراینده
cash dispensers U تحویل دارخودکار
forward delivery U تحویل به وعده
polytropic U تحویل برزخ
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
consigned <adj.> <past-p.> U تحویل شده
delivery to the home U تحویل در خانه
delivery valve U سوپاپ تحویل
supplying U تحویل ذخیره
committed <adj.> <past-p.> U تحویل شده
transferee U تحویل گیرنده
demand satisfaction U تحویل درخواستها
irreducibility U تحویل ناپذیری
delivery terms U نحوه تحویل
delivery terms U شرایط تحویل
delivery table U میز تحویل
delivery free U تحویل رایگان
delivery date U تاریخ تحویل
deliverer U تحویل دهنده
delivered at frontier U تحویل در مرز
deliverable U قابل تحویل
delivery note U حواله تحویل
forwarded <adj.> <past-p.> U تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.> U تحویل شده
supplied U تحویل ذخیره
supply U تحویل ذخیره
delivery notice U اعلامیه تحویل
delivery order U حواله تحویل
delivery speed U سرعت تحویل
catcher's side U سوی تحویل
fob U تحویل کشتی
recorded delivery U تحویل سفارشی
transfer U واگذاری تحویل
delivery side U سمت تحویل
LSD U نگهداری تحویل
theft, pilferage, non delivery U عدم تحویل
terminal price U قیمت تحویل
transferring U واگذاری تحویل
bailee U تحویل گیرنده
ex factory U تحویل در کارخانه
bailment U تحویل جنس
cargo delivery U تحویل بار
to take over U تحویل گرفتن
ex mill U تحویل در کارخانه
take delivery of U تحویل گرفتن
take over U تحویل گرفتن
period of delivery U دوره تحویل
deliverable state U در حالت تحویل
ex ship U تحویل در کنار کشتی
receipts U بزهکاران را تحویل گرفتن
procures U تهیه و تحویل اماد
receipt U بزهکاران را تحویل گرفتن
deliveries U قبض و اقباض تحویل
procurement U تهیه و تحویل اماد
goods intake U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
delivery car U واگن تحویل دهنده
franco alongside ship U تحویل کنار کشتی
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
fot U تحویل روی کامیون
ex warehouse U تحویل در کنار انبار
for U تحویل روی قطار
cash on delivery U پرداخت هنگام تحویل
exw U تحویل در محل تولید
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
named place of delivery at frontier U تحویل در مرز مشخص
When do you take delivery of yourcar ? U اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
delivery U قبض و اقباض تحویل
reductions U تحویل استحاله کاهش
reduction U تحویل استحاله کاهش
To take delivery of something. U چیزی را تحویل گرفتن
procuring U تهیه و تحویل اماد
procured U تهیه و تحویل اماد
ex quay U تحویل در بندر مقصد
procure U تهیه و تحویل اماد
free on rail U تحویل در راه اهن
spot goods U کالاهای اماده تحویل
capacity [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
received for shipment U تحویل شده برای حمل
delivery [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
document against payment U تحویل اسناد در ازای پرداخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com