English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
self admiration U تحسین خود خودپسندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
egocentric U خودپسندی
big heads U خودپسندی
self satisfaction U خودپسندی
self-satisfaction U خودپسندی
big head U خودپسندی
selfness U خودپسندی
self assertion U خودپسندی
conceited U خودپسندی
selfishness U خودپسندی
egotism U خودپسندی
egotistic U مبنی بر خودپسندی
selfhood U شخصیت خودپسندی
his manners smackofselfishness U بوی خودپسندی از رفتارش میاید
acclamation U تحسین
universal applause U تحسین
applause U تحسین
praised U تحسین
acclaim U تحسین
acclaims U تحسین
acclaiming U تحسین
praise U تحسین
acclaimed U تحسین
praises U تحسین
praising U تحسین
startling <adj.> U قابل تحسین
praise U تحسین پرستش
compelling <adj.> U تحسین برانگیز
praised U تحسین پرستش
praises U تحسین پرستش
praising U تحسین پرستش
amazing <adj.> U قابل تحسین
astonishing <adj.> U قابل تحسین
appreciable U قابل تحسین
appreciably U قابل تحسین
wondrous <adj.> U قابل تحسین
wonderful <adj.> U قابل تحسین
stupendous <adj.> U قابل تحسین
prodigious <adj.> U قابل تحسین
marvelous [American] <adj.> U قابل تحسین
marvellous [British] <adj.> U قابل تحسین
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U قابل تحسین
astounding <adj.> U قابل تحسین
admiration U پسند تحسین
applaudingly U از روی تحسین
applauder U تحسین کننده
applaudable U قابل تحسین
admiringly U از روی تحسین
taken U مورد تحسین
acclamatory U تحسین امیز
acclamable U قابل تحسین
approbative U تحسین امیز
admirers U تحسین کننده
admirer U تحسین کننده
admirable <adj.> U قابل تحسین
acclamation U تحسین و شادی
applaud U تحسین کردن
applauded U تحسین کردن
applauding U تحسین کردن
applauds U تحسین کردن
applausive U تحسین امیز
take off one's hat to U تحسین کردن
ovations U تحسین حضار
ovation U تحسین حضار
admire U تحسین کردن
admires U تحسین کردن
admired U تحسین کردن
approvable U شایان تحسین
approbatory U تحسین امیز
approbativeness U حس جلب تحسین
to take off one's hat to U تحسین کردن
laudatory U مربوط به تحسین وتمجید
laudative U مربوط به تحسین وتمجید
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
acclamation U آفرین [تشویق] [تحسین]
ilolater U ستایشگر تحسین کننده
acclamatory shaus U فریادهای تحسین امیز
to be filled with a U تحسین کردن درشگفت شدن
overpraise U بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to meet any one's a U مورد تحسین کسی واقع شدن
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com