Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cell animation
U
تحرک سلولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unicellular
U
یک سلولی
unicellularity
U
یک سلولی
cellulous
U
سلولی
cellular
U
بافت سلولی
acellular
U
غیر سلولی
intercellular
U
داخل سلولی
cell receptor
U
گیرنده سلولی
extracellular
U
خارج سلولی
multicellular
U
چند سلولی
amebae
U
جانور تک سلولی
amoeba
U
جانور تک سلولی
amoebas
U
جانور تک سلولی
amoebae
U
جانور تک سلولی
meiosis
U
تقسیم سلولی
amebas
U
جانور تک سلولی
karyokinesis
U
مرحله تقسیم سلولی
amoebic
U
وابسته به جانور تک سلولی
cellular structure
U
ساختارسلولی سازه سلولی
amitosis
U
یک نوع تقسیم سلولی
lysate
U
حاصل تجزیه سلولی
diploblastic
U
دارای دو غشاء سلولی
macronucleus
U
هسته سلولی بزرگتر
endoenzyme
U
انزیم داخل سلولی
exoenzyme
U
انزیم خارج سلولی
sclerenchyma
U
بافت سخت سلولی
agamete
U
تکثیر سلولی غیر جنسی
triploblastic
U
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
stratum
U
رتبه طبقه نسج سلولی
receptacles
U
حفره درون سلولی گیاه
receptacle
U
حفره درون سلولی گیاه
protoplasm
U
ماده اصلی جسم سلولی
locomotion
U
تحرک
stirring
U
پر تحرک
dynamism
U
تحرک
mobility
U
تحرک
stimuli
U
تحرک
stimulus
U
تحرک
volubility
U
تحرک
mobiles
U
با تحرک
mobile
U
با تحرک
movability
U
تحرک
stimulation
U
تحرک
lumen
U
حفره سلولی درون جدار گیاه
prophase
U
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
karyolymph
U
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
limiting ionic mobility
U
تحرک یونی حد
locomotory
U
نقص تحرک
locomotor
U
نقص تحرک
mobility ratio
U
نسبت تحرک
reflating
U
تحرک بخشیدن
mobility of capital
U
تحرک سرمایه
motion study
U
تحرک سنجی
occupational mobility
U
تحرک شغلی
reflated
U
تحرک بخشیدن
vertical mobility
U
تحرک عمودی
vagile
U
دارای تحرک
upward mobility
U
تحرک صعودی
vagility
U
دارای تحرک
reflate
U
تحرک بخشیدن
social mobility
U
تحرک اجتماعی
reflates
U
تحرک بخشیدن
immobilization
U
عدم تحرک
class mobility
U
تحرک طبقاتی
geographical mobility
U
تحرک جغرافیائی
dynamism
U
قدرت تحرک
mobile
U
قابل تحرک
immobility
U
عدم تحرک
immobility
U
تحرک ناپذیری
locomotive
U
وابسته به تحرک
locomotives
U
وابسته به تحرک
mobiles
U
قابل تحرک
downward mobility
U
تحرک نزولی
class mobility
U
تحرک طبقهای
horizontal mobility
U
تحرک افقی
mobility
U
تحرک یکان
static
U
بدون تحرک
ionic mobility
U
تحرک یونی
mobility
U
قوه تحرک
telophase
U
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
schizogony
U
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse
U
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
to reflate the economy
U
به اقتصاد تحرک بخشیدن
sticking point
U
نقطهی عدم تحرک
locomotion
U
تحرک نقل وانتقال
sticking points
U
نقطهی عدم تحرک
thermotaxis
U
تحرک در اثر گرما
horizontal social mobility
U
تحرک افقی اجتماعی
horizontal labor mobility
U
تحرک افقی کارگر
mobility of a charged particle
U
تحرک ذره باردار
mobility of labor
U
تحرک نیروی کار
labor mobility
U
تحرک نیروی کار
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
mastigophoran
U
اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
gametocyte
U
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
prolotherapy
U
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
macromere
U
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
squashes
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
mobilization
U
بسیج کردن تحرک دادن
squashed
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
squash
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
movement
U
گردش جابجا کردن تحرک
squashing
U
پرتاب بدون تحرک زیاد
low feild mobility
U
قابلیت تحرک میدان ضعیف
islets of langerhans
U
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
catch up
U
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
mobilization
U
به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
lymphoblast
U
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
frictional unemployment
U
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
fissiparous
U
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
gemmulation
U
جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
airmobility
U
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
hair
U
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
embryonic layer
U
غشاء جنینی غشاء سلولی
two cell accumulator
U
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com