English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mist lubrication U روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
lubrication U روغنکاری
oil lubrication U روغنکاری
splash lubrication U روغنکاری تزریقی
lubrication order U دستور روغنکاری
lubrication technology U تکنیک روغنکاری
flood lubrication U روغنکاری سیلابی
flood oiling U روغنکاری گردشی
circulation oiling U روغنکاری گردشی
centralized lubrication U روغنکاری متمرکز
oils U روغنکاری کردن
oil U روغنکاری کردن
lubricating U روغنکاری کردن
drip oil lubrication U روغنکاری قطرهای
lubricated U روغنکاری کردن
lubricate U روغنکاری کردن
gas lubrication U روغنکاری گردی
gravity lubrication U روغنکاری سقوطی
oil splash lubrication U روغنکاری تزریقی
one shot lubrication U روغنکاری گروهی
lubricates U روغنکاری کردن
oiling U روغنکاری کردن
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
high pressure lubrication U روغنکاری فشار قوی
centrifugal lubrication U روغنکاری گریز از مرکز
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
oil bath lubrication U روغنکاری حمام روغن
forced flood lubrication U روغنکاری تحت فشار
oil circulating lubrication U روغنکاری نوع گردشی
oil shot system U سیستم روغنکاری تحت فشار
force feed circulation oiling U روغنکاری گردشی تحت فشار
drum type lubricating pump U پمپ روغنکاری نوع غلطکی
grease U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greased U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
skid pad U محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
greasing U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
vegetable oil U روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
parrot U تجهیزات ای اف اف
accouterment U تجهیزات
fixture U تجهیزات
equipments U تجهیزات
parroted U تجهیزات ای اف اف
parroting U تجهیزات ای اف اف
parrots U تجهیزات ای اف اف
device U تجهیزات
devices U تجهیزات
accouterments U تجهیزات
acoutrement U تجهیزات
instrumentation U تجهیزات
rigs U تجهیزات
rigged U تجهیزات
rig U تجهیزات
materiel U تجهیزات
equipment U تجهیزات
transfer equipment U تجهیزات
appliances U تجهیزات
appliance U تجهیزات
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
illuminating device U تجهیزات روشنایی
handling equipment U تجهیزات بار
garage equipment U تجهیزات گاراژ
extra equipment U تجهیزات اضافی
accessory equipment U تجهیزات یدکی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
ancillary equipment U تجهیزات پیرامونی
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
plants U تجهیزات کارگاه
plant U تجهیزات کارگاه
capital equipments U تجهیزات سرمایهای
critical materials U تجهیزات مهم
cryptoequipment U تجهیزات رمز
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
equipment logbook U دفتر تجهیزات
mobilization U تجهیزات قوا
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
telephone equipment U تجهیزات تلفن
radar equipment U تجهیزات رادار
protective equipment U تجهیزات حفافتی
technical equipment U تجهیزات فنی
ventilating equipment U تجهیزات تهویه
standby equipment U تجهیزات جانشینی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
output equipment U تجهیزات خروجی
machine equipment U تجهیزات ماشین
outfits U تجهیزات حفاری
outfit U تجهیزات حفاری
turning attachment U تجهیزات تراشکاری
war material U تجهیزات جنگی
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
shuttle U بردن افرادو تجهیزات
cam turning attachment U تجهیزات تراش بادامک
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
panoply U تجهیزات و ارایش کامل
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
plant records U امار تجهیزات کارگاه
shuttled U بردن افرادو تجهیزات
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
arsenal U ساختمان تجهیزات نظامی
forming attachment U تجهیزات تراش پروفیل
accoutre U با تجهیزات اماده نمودن
mold making equipment U تجهیزات قالب سازی
grinding attachment U تجهیزات سنگ سمباده
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
induction melting equipment U تجهیزات ذوب القائی
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
nitriting equipment U تجهیزات ازت دهی
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
honing equipment U تجهیزات سنگ زنی
die sinking attachment U تجهیزات فرز حدیده
shuttles U بردن افرادو تجهیزات
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
well-appointed U دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
stacked U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
dead storage U انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
assets U ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
cam grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قوسی
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
cutter grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
friendly interface U ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
tweaks U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweaking U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
downtime U پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
pcm U تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decus U Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
ambulant U متحرک
locomotory U متحرک
movable bridge U پل متحرک
bascule bridge U پل متحرک
moveable U متحرک
vagility U متحرک
vagile U متحرک
moving U متحرک
movable dam U سد متحرک
lock U سد متحرک
remoter U متحرک
floating U متحرک
mobiles U متحرک
locks U سد متحرک
drawbridges U پل متحرک
drawbridge U پل متحرک
mobile U متحرک
dynamic U متحرک
remote U متحرک
dynamically U متحرک
remotest U متحرک
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
crossing target U هدف متحرک
fluid capital U سرمایه متحرک
adjustable seat صندلی متحرک
undersea U متحرک در زیراب
jib U بازوی متحرک
hot money U پول متحرک
locomotor U جنبده متحرک
undersurface U متحرک درزیرسطح
jack knife bridge U پل متحرک تاشو
vacillant U متحرک اونگی
adjustable shelf صفحه متحرک
drawbridge U دریچه متحرک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com