English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
association U تجمع
congestion U تجمع
accumulation U تجمع
accumulations U تجمع
forming up U تجمع
public meeting U تجمع
assembly U تجمع
associations U تجمع
aggregation U تجمع
hive U مرکز تجمع
line official U داور خط تجمع
assembly area U منطقه تجمع
rendezvous area U منطقه تجمع
assembling area U منطقه تجمع
accumulation point U نقطه تجمع
traffic U تجمع مدافعان
collecting point U منطقه تجمع
capital agglomeration U تجمع سرمایه
furunculosis U تجمع چندکورک
traffics U تجمع مدافعان
trafficking U تجمع مدافعان
swarmer U تجمع کننده
turout U تجمع پرسنل
trafficked U تجمع مدافعان
line backer U مدافع پشتیبان خط تجمع
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
dust laden U تجمع گرد وغبار
line backing U دفاع پشت خط تجمع
associations U تداعی معانی تجمع
rallying points U محل تجمع مجدد
association U تداعی معانی تجمع
boat rendezvous area U منطقه تجمع قایقها
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
pipe the side U تجمع گارد احترام
unlawful assembly U تجمع غیر قانونی
pigmentation U تجمع رنگدانه ها در بافتها
rallying point U محل تجمع مجدد
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
concentration camps U منطقه تجمع اسرا
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
hiked U گرفتن توپ درشروع تجمع
hike U گرفتن توپ درشروع تجمع
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
dummy U گول زدن حریف در تجمع
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
dummies U گول زدن حریف در تجمع
coil up U تجمع ستون در راحت باش
hikes U گرفتن توپ درشروع تجمع
recall U دستور تجمع قوا دادن
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
hiking U گرفتن توپ درشروع تجمع
recalls U دستور تجمع قوا دادن
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
recalled U دستور تجمع قوا دادن
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
ventricles U حفره
chamber U حفره
holed U حفره
ventricle U حفره
interstice U حفره
caverns U حفره
hole U حفره
delve U حفره
delved U حفره
cavitation U حفره
delves U حفره
delving U حفره
dale U حفره
cavern U حفره
holes U حفره
crater U حفره
cavity U حفره
borings U حفره
cavities U حفره
chambers U حفره
craters U حفره
holing U حفره
cells U حفره
thirl U حفره
fovea U حفره
sucket U حفره
sheugh U حفره
sheuch U حفره
hollows U حفره
hollow U حفره
lacuna U حفره
laigh U حفره
ditches U حفره
ditched U حفره
ditch U حفره
loculus U حفره
sinuses U حفره مغ
sinus U حفره مغ
pothole U حفره
potholes U حفره
porous U حفره
cell U حفره
venter U حفره
socket حفره
dales U حفره
sockets U حفره
huddle U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
huddles U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
snap U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
prisoner of war cage U محل تجمع اولیه اسرای جنگی
snapping U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
flare U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddling U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
snaps U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
boring U حفره کنی
vacuolate U حفره مانند
vacuolation U تشکیل حفره
vacuolation U ایجاد حفره
calyculate U حفره دار
weak square U حفره سوراخ
charging socket حفره جا شارژر
camouflet U حفره زیرزمینی
camouflet U حفره ماسوره
electron hole U حفره الکترونی
pitted U حفره دار
vacuolar U حفره مانند
maw U حفره معده
alveolate U حفره دار
loculate U حفره دار
mold cavity U حفره قالب
ozone hole U حفره اوزون
pitting U ایجاد حفره
knot hole U محل حفره
gleonid U حفره دار
foveiform U حفره مانند
foveate U حفره دار
foveal U حفره دار
fossate U حفره دار
trilocular U دارای سه حفره
fossa U حفره فرورفتگی
cavitation U حفره سازی
crypts U حفره غدهای
cavern U حفره زیرزمینی
crypt U حفره غدهای
pit U گودال حفره
caverns U حفره زیرزمینی
pit U حفره روباه
pits U گودال حفره
hollows U گودی حفره
hollow U گودی حفره
pits U حفره روباه
nailed U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
encroaching U قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
nails U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
assembly order U دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
spermatheca U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
nail U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
spermathecal U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
gabfest U تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
socket bayonet سرنیزه حفره دار
fox hole U سنگر حفره روباه
fuze cavity U حفره نصب ماسوره
vacuolate U حفرهای حفره دار
pit U حفره خرج چاه
excavation U گود برداری حفره
loculus U حفره کیسه گرده
chamber U جان لوله حفره
chambers U جان لوله حفره
vacuolar U حفرهای حفره دار
triloculate U دارای سه حفره سه یاختهای
cellular expanded U بتن با حفره منبسط
electron pair U زوج الکترون حفره
pits U حفره خرج چاه
sink U ته نشینی حفره یاگودال
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
ashless dispersant oil U نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
cosmopolis U شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
backfield line U خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
loculus U سلول یا حفره تخمدان مرکب
lacunate U وابسته به حفره یا جای خالی
vesiculate U مربوط به حفره تاول دار
vesicular U حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
vesicular U مربوط به حفره تاول دار
lumen U حفره یا مجرای عضولولهای شکل
lacunar U وابسته به حفره یا جای خالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com