Perdic | تجزیه نهایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	ultimate analysis U	تجزیه نهایی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	telic U	نهایی دارای هدف نهایی
	semifinal U	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
	analysis staff U	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
	spectrophotometry U	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
	crater analysis U	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
	high limit U	حد نهایی
	ultimata U	نهایی
	ultimatum U	نهایی
	final U	نهایی
	ultimatums U	نهایی
	definitive U	نهایی
	ultimate U	نهایی
	peremptory U	نهایی
	privy U	نهایی
	terminals U	نهایی
	finals U	نهایی
	terminal U	نهایی
	definite <adj.> U	نهایی
	closing U	نهایی
	conclusive U	نهایی
	grail U	هدف نهایی
	incremental cost U	هزینه نهایی
	semi-finals U	نیمه نهایی
	limiting value U	ارزش نهایی
	margin utility U	مطلوبیت نهایی
	net result U	نتیجه نهایی
	armageddon U	مبارزهء نهایی
	end product U	فراورده نهایی
	end product U	محصول نهایی
	semi finals U	نیمه نهایی
	quarter-finals U	یک چهارم نهایی
	quarter-final U	یک چهارم نهایی
	ultimate strength U	مقاومت نهایی
	ultimate stress U	تنش نهایی
	ultimate stress limit U	حد تنش نهایی
	finals U	مسابقه نهایی
	semi-final U	نیمه نهایی
	try-out U	تمرین نهایی
	try-outs U	تمرین نهایی
	last word <idiom> U	نظر نهایی
	top speed U	سرعت نهایی
	terminus U	ایستگاه نهایی
	semifinal U	نیمه نهایی
	second check U	بررسی نهایی
	quarterfinal U	یک چهارم نهایی
	final U	مسابقه نهایی
	home stretch U	مرحله نهایی
	quarter final U	یک چهارم نهایی
	ultimate load U	بار نهایی
	differential cost U	هزینه نهایی
	final act U	سند نهایی
	final cut U	برش نهایی
	ultimata U	هدف نهایی
	ultimatum U	هدف نهایی
	ultimatums U	هدف نهایی
	extreme range U	برد نهایی
	extreme position U	وضعیت نهایی
	final destination U	مقصد نهایی
	final diameter U	قطر نهایی
	end user U	کاربر نهایی
	incremental cost U	هزینه نهایی
	final assembly U	مونتاژ نهایی
	final assembly U	نصب نهایی
	additional costs [expenses] U	هزینه نهایی
	end strength U	استعداد نهایی
	final drive U	گرداننده نهایی
	elevation stop U	حد نهایی درجه
	final term U	جمله نهایی
	final report U	گزارش نهایی
	final position U	وضعیت نهایی
	final payment U	پرداخت نهایی
	final result U	نتیجه نهایی
	final judgement U	حکم نهایی
	differential cost U	ارزش نهایی
	final velocity U	سرعت نهایی
	drafts U	نیمه نهایی
	final value U	ارزش نهایی
	drafted U	نیمه نهایی
	draft U	نیمه نهایی
	extra expenses U	هزینه نهایی
	terminuses U	ایستگاه نهایی
	ultimate speed U	سرعت نهایی
	margin land U	حد نهایی بازده زمین
	tail end U	قسمت نهایی انتها
	finalises U	بمرحله نهایی رساندن
	margine efficiency of capital U	بازده نهایی سرمایه
	finishing strokes U	دست کاری نهایی
	terminal ballistics U	بالیستیک نهایی گلوله
	diminishing marginal utility U	فایده نهایی نزولی
	front end U	نرم افزار نهایی
	terminal repeater U	تقویت کننده نهایی
	decreasing marginal cost U	هزینه نهایی نزولی
	final approach U	مسیر نهایی فرود
	finalize U	بمرحله نهایی رساندن
	marginal costing U	هزینه یابی نهایی
	finalising U	بمرحله نهایی رساندن
	final heading U	مسیر پرواز نهایی
	final invoice U	صورت حساب نهایی
	final measurement U	اندازه گیری نهایی
	aircraft rigging U	تنظیم نهایی هواپیما
	draft report U	گزارش نیمه نهایی
	no wind position U	محل نهایی هواپیما
	finalised U	بمرحله نهایی رساندن
	final temperature U	درجه حرارت نهایی
	finalizing U	بمرحله نهایی رساندن
	final decision U	رای قطعی و نهایی
	face formwork U	قالب بندی نهایی
	finalizes U	بمرحله نهایی رساندن
	finalized U	بمرحله نهایی رساندن
	mechanicals U	نتیجه نهایی تجسمی
	end user U	استفاده کننده نهایی
	ultimacy U	حالت نهایی غائیت
	World Series U	مسابقات نهایی بیسبال
	backdoor U	وسیله نهایی یا زیرجلی
	ending U	بخش نهایی چیزی
	endings U	بخش نهایی چیزی
	finales U	اهنگ نهایی اخر
	ultimate strength U	مقاومت یا استحکام نهایی
	ultimate tensile stress U	تنش کشش نهایی
	finale U	اهنگ نهایی اخر
	diminishing marginal product U	منحنی نزولی محصول نهایی
	diminishing marginal utility U	نزولی بودن مطلوبیت نهایی
	printouts U	نسخه چاپی نتیجه نهایی
	printout U	نسخه چاپی نتیجه نهایی
	returning U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	reserve price U	قیمت نهایی بهای قطعی
	final drive U	چرخ گرداننده نهایی شنی
	margin efficiency of investment U	بازده نهایی سرمایه گذاری
	returns U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	final protocol U	مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
	final acceptance	آزمایش قبولی نهایی ناو
	end product U	قطعات حاصله دستگاه نهایی
	scope U	نقطه توجه طرح نهایی
	final heading U	سمت پرواز یا حرکت نهایی
	pay off U	جزای کیفر نتیجه نهایی
	returned U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	return U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	integrated revision U	بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
	finality U	اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
	showdowns U	مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
	imprisonment U	محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
	semi-finalist U	شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
	cupholder U	برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
	finallist U	کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
	semi-finalists U	شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
	quarterfinal U	دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
	final shaving U	پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
	showdown U	مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
	surf off U	دور نهایی مسابقه موج سواری
	ultimate tensile strength U	حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
	quarterfinalist U	کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
	all the way U	اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
	armageddon U	مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
	thresholds U	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
	threshholds U	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
	threshold U	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
	semifinalist U	کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
	great go U	امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
	greats U	امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
	tag line U	جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
	decision altitude U	ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
	interrupts U	توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
	interrupt U	توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
	interrupting U	توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
	sprocket U	دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
	analysis U	تجزیه
	resolution U	تجزیه
	decoupling U	تجزیه
	breaks U	تجزیه
	break down U	تجزیه
	break up U	تجزیه
	catalysis U	تجزیه
	cracking U	تجزیه
	dialysis U	تجزیه
	dissociation U	تجزیه
	break U	تجزیه
	analyzer U	تجزیه گر
	resolutions U	تجزیه
	decomposition U	تجزیه
	separate U	تجزیه
	anatomies U	تجزیه
	anatomy U	تجزیه
	disintegration U	تجزیه
	parsing U	تجزیه
	shake down U	تجزیه
	sequestration U	تجزیه
	segregation U	تجزیه
	separation U	تجزیه
	separations U	تجزیه
	separates U	تجزیه
	separated U	تجزیه
	severance U	تجزیه
	decayed U	تجزیه
	decays U	تجزیه
	dissolution U	تجزیه
	decay U	تجزیه
	dissection U	تجزیه
	decaying U	تجزیه
	osmose U	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
	maieutics U	فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ