English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
traffic U تجارت غیرقانونی
trafficked U تجارت غیرقانونی
trafficking U تجارت غیرقانونی
traffics U تجارت غیرقانونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
custom of a trade U عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant U حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
extralegal U غیرقانونی
illegality U غیرقانونی
extra legal U غیرقانونی
lawlessness U غیرقانونی
illegal U غیرقانونی
blocking U سد راه غیرقانونی
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
kangaroo courts U دادگاه غیرقانونی
illegally U بطور غیرقانونی
larceny U تصرف غیرقانونی
illegalize U غیرقانونی دانستن
sequestration U توقیف غیرقانونی
unlawful U حرام غیرقانونی
wrongful U پرغلط غیرقانونی
illigal character U کاراکتر غیرقانونی
illegal move U حرکت غیرقانونی شطرنج
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
hack U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks U تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
floater U کسی که درچند محل بنحو غیرقانونی رای بدهد
outlawed U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaws U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
outlaw U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawing U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
pirates U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirate U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirating U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirated U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirate U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirating U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirated U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
infringements U ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
pirates U ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
infringement U ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
traffics U تجارت
trade U تجارت
furriery U تجارت خز
graphics, business U تجارت
traded U تجارت
mysteries U تجارت
mystery U تجارت
trafficked U تجارت
business U تجارت
trafficking U تجارت
traffic U تجارت
commerce U تجارت
businesses U تجارت
home trade U تجارت داخلی
internal trade U تجارت داخلی
internal commerce U تجارت داخلی
flax trade U تجارت کتان
floating trade U تجارت دریایی
foreign trade U تجارت خارجی
free in trade U تجارت ازاد
free trader U تجارت ازاد
freedom of enterprise U ازادی تجارت
freedom of trade U ازادی تجارت
joint adventure U تجارت مشترک
law merchant U حقوق تجارت
law merchant U قانون تجارت
restraint of trade U محدودیت تجارت
unfavorable trade U تجارت نامطلوب
unfavorable trade U تجارت نامساعد
traditional trade U تجارت سنتی
trade deficit U کسری تجارت
trade barrier U مانع تجارت
regional trade U تجارت منطقهای
open trade U تجارت ازاد
law of the staple U حقوق تجارت
merchandies U تجارت کردن
maritime trade U تجارت دریایی
mercantile law U قانون تجارت
fair trade U تجارت عادلانه
free trade U تجارت ازاد
cabotage U تجارت ساحلی
business law U حقوق تجارت
bilateral trade U تجارت دوجانبه
merchandise U تجارت کردن
commercial U مربوط به تجارت
commercialism U تجارت گرائی
enterprises U تعهد تجارت
refinancing U از نو تجارت کردن
refinances U از نو تجارت کردن
refinance U از نو تجارت کردن
businesses U موضوع تجارت
laissez-faire U ازادی تجارت
business U موضوع تجارت
refinanced U از نو تجارت کردن
carring trade U تجارت داخله
chamber of commerce U اطاق تجارت
commercial law U حقوق تجارت
commercial law U قانون تجارت
commercial code U قانون تجارت
counter trade U تجارت متقابل
fair trade U تجارت مشروع
fair trade U تجارت منصفانه
chamber of trade U اتاق تجارت
enterprise U تعهد تجارت
chamber of commerce U اتاق تجارت
traded U تجارت داد وستد
traded U تجارت داد و ستد
carrying-trade U تجارت حمل و نقل
adventures U تجارت مخاطره امیز
trade magazine U مجله تخصصی تجارت
carrying business U تجارت حمل و نقل
commerce U معاشرت تجارت کردن
downtown U مرکز تجارت شهر
free enterprise system U نظام تجارت ازاد
It is both pilgrimage and commerce. <proverb> U هم زیارت است هم تجارت .
traffics U تجارت هدایت شده
free enterprise U تجارت ومعامله ازاد
trafficking U تجارت هدایت شده
trafficked U تجارت هدایت شده
traffic U تجارت هدایت شده
visibles U اقلام مرئی تجارت
carrying trade U تجارت حمل و نقل
trade U تجارت داد وستد
transport trade U تجارت حمل و نقل
trade U تجارت داد و ستد
mentoring U مرشدی [تجارت و بازرگانی]
automobile trade U صنعت یا تجارت اتومبیل
invisible trade U تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade U اقلام نامرئی تجارت
international trade U تجارت بین المللی
gains from trade U منافع حاصل از تجارت
balance of foreign trade U تراز تجارت خارجی
adventure تجارت مخاطره آمیز
international trade U تجارت بین الملل
transport business U تجارت حمل و نقل
multilateral trade U تجارت چند جانبه
free trade area U حوزه تجارت ازاد
free trade area U منطقه تجارت ازاد
contraband U تجارت قاچاق یاممنوع
transport industry U تجارت حمل و نقل
shipping trade U تجارت حمل و نقل
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
microeconomics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring U مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
copartner U سهیم وشریک در تجارت وغیره
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
barter away U تجارت یا معامله پایاپای کردن
interstate commerce commission U کمیسیون تجارت بین ایالات
aids to trade U خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
multilateral trade U تجارت باچند کشور در ان واحد
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
take a bath <idiom> U ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
(not) have anything to do with someone <idiom> U نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
businesses U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
white slave U استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
business U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
dumping U سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
mail order house U تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com