English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
advertising U تبلیغ
small ad U تبلیغ
propaganda U تبلیغ
publicity U تبلیغ
advertisements U تبلیغ
promotions U تبلیغ
advertisement U تبلیغ
promotion U تبلیغ
propagation U تبلیغ
propagandism U تبلیغ
advertises U تبلیغ کردن
propagation U تبلیغ کردن
propagation U تکثیر تبلیغ
propagandize U تبلیغ کردن
propagable U قابل تبلیغ
stunt advertising U تبلیغ مهیج
proselyte U تبلیغ کردن
advertised U تبلیغ کردن
advertise U تبلیغ کردن
proselytism U تبلیغ دینی
publitize U تبلیغ کردن
sales promotion U تبلیغ فروش
snake oil U تبلیغ میکند
stunt advertising U تبلیغ موثر
proselyte U تبلیغ شدن
proselytism U تبلیغ حزبی
counter propaganda U تبلیغ متقابل
for publicity purposes U به منظور تبلیغ
evangelism U تبلیغ مسیحیت
advertising claim U شعار تبلیغ
sales promotion U تبلیغ جهت فروش
press agent U مامور اگهی و تبلیغ
advertising تبلیغ و آگهی تجاری
illicit advertising U تبلیغ غیر مجاز
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
target audience U گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
input output table U و محصولات
banner U پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
banners U پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود
home product U محصولات ملی
primary products U محصولات اولیه
home product U محصولات داخلی
domestic products U محصولات داخلی
primary products U محصولات پایه
break bulk U تفکیک محصولات
design U طراحی محصولات
designs U طراحی محصولات
waste product U محصولات زائد
production adviser مشاوره محصولات
agricultural products U محصولات کشاورزی
raw products U محصولات ناتمام
raw products U محصولات اولیه
joint products U محصولات مشترک
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
cash crops U محصولات نقدی مانند
product planning U برنامه ریزی محصولات
break bulk agent U عامل تفکیک محصولات
by product cock oven plant U محصولات فرعی کک سازی
average costs U معدل هزینه کل محصولات
by product recovery U بازده محصولات فرعی
barker U پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
by product coking practice U محصولات فرعی کوره کک سازی
by product oven U محصولات فرعی کوره کک سازی
business U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
production U تولید حجم بزرگ محصولات
productions U تولید حجم بزرگ محصولات
toxicogenic U تولید کننده محصولات سمی
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
businesses U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
factory U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
factories U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
high wrought U صنعتی
industrial U صنعتی
manufacturing U صنعتی
technical U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
industrial area U منطقه صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrialising U صنعتی کردن
plants U واحد صنعتی
plant U واحد صنعتی
technological U حرفهای صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
industrialises U صنعتی کردن
artful U ماهرانه صنعتی
industrialization U صنعتی کردن
industrialize U صنعتی کردن
industrializes U صنعتی کردن
industrializing U صنعتی کردن
industrialization U صنعتی سازی
industrialization U صنعتی شدن
industrialism U سیستم صنعتی
artless U غیر صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
product U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
products U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
valve U ولو [شیر صنعتی]
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
R & D U سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
adobe U شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
evangelization U تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com