English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfiguration U تبدیل هیئت تغییر شکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
transmuted U تغییر هیئت دادن
transmute U تغییر هیئت دادن
transmuting U تغییر هیئت دادن
transmutes U تغییر هیئت دادن
infelection U تغییر و تبدیل صدا
changes U تغییر دادن تبدیل
changing U تغییر دادن تبدیل
change U تغییر دادن تبدیل
changed U تغییر دادن تبدیل
allotropy U استعداد تغییر و تبدیل
decalescence U کم شدن حرارت فلز هنگام تغییر و تبدیل ان در کوره
presidium U هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
quantization U خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
photoresist U روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
boarded U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardrooms U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
judicature U هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury U هیئت داوری هیئت قضات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
change over U تغییر روش تغییر رویه
changed U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
commission U هیئت
commissioning U هیئت
commissions U هیئت
committee U هیئت
confranternity U هیئت
committees U هیئت
panels U هیئت
configuration U هیئت
attitudes U هیئت
astronomy U هیئت
guize U هیئت
corps U هیئت
configurations U هیئت
panel U هیئت
attitude U هیئت
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
executives U هیئت رئیسه
deputation U هیئت نمایندگی
executive U هیئت رئیسه
trial jury U هیئت منصفه
directorates U هیئت رئیسه
knightage U هیئت شوالیه ها
top drawer U هیئت حاکمه
deputations U هیئت نمایندگی
boarded U هیئت کمیسیون
directorate U هیئت رئیسه
boarded U هیئت ژوری
economic commission U هیئت اقتصادی
diplomatic mission U هیئت سیاسی
board U هیئت کمیسیون
board U هیئت ژوری
council ot ministers U هیئت وزراء
legislative body or assembly U هیئت مققنه
board of directers U هیئت مدیره
board of directors U هیئت مدیره
board of trade U هیئت بازرگانی
physique U ترکیب هیئت
collegium U هیئت یا کمیته
committees U هیئت یا کمیته
staff U اعضاء هیئت
staffs U اعضاء هیئت
board of direcotors U هیئت مدیره
physiques U ترکیب هیئت
astronomically U مطابق هیئت
bureaus U هیئت اداری
bureau U هیئت اداری
hue U هیئت منظر
hues U هیئت منظر
committee U هیئت یا کمیته
configurations U هیئت پذیری
configuration U هیئت پذیری
staffed U اعضاء هیئت
military comission U هیئت نظامی
jury U هیئت داوران
military body U هیئت نظامی
juries U هیئت داوران
juries U هیئت منصفه
governing bodies U هیئت حاکمه
bars U هیئت وکلاء
constituencies U هیئت موسسان
bar U هیئت وکلاء
faculties U هیئت علمی
faculty U هیئت علمی
legislatures U هیئت مقننه
legislature U هیئت مقننه
jury U هیئت منصفه
constituency U هیئت موسسان
political mission U هیئت سیاسی
governing body U هیئت حاکمه
astronomy U علم هیئت
astronomy U هیئت استرونومی
expedition U هیئت اعزامی
expeditions U هیئت اعزامی
format U قالب هیئت
formats U قالب هیئت
commissions U هیئت مامورین
institute U هیئت شورا
petty jury U هیئت منصفه
commissioning U هیئت مامورین
instituted U هیئت شورا
departments U قسمت هیئت
commission U هیئت مامورین
professoriat U هیئت استادان
instituting U هیئت شورا
institutes U هیئت شورا
commissioner U عضو هیئت
department U قسمت هیئت
commissioners U عضو هیئت
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
panels U هیئت تشک پالان
cabinets U هیئت وزرا اطاقک
backbenchers U عضو هیئت قانونگذاری
companies U دسته هیئت بازیگران
company U دسته هیئت بازیگران
electorate U هیئت انتخاب کنندگان
cabinets U کابینه هیئت دولت
cabinet U هیئت وزرا اطاقک
editorial staff U هیئت مدیره یانویسنده
masked balls U رقص با هیئت مبدل
white hall U هیئت حاکمه انگلیس
masked ball U رقص با هیئت مبدل
special jury U هیئت منصفه مخصوص
juror U عضو هیئت منصفه
jurors U عضو هیئت منصفه
the f. U اعضای هیئت پزشکی
to be masked U تدیل هیئت دادن
grand juries U هیئت منصفه عالی
panel U هیئت تشک پالان
delegacy U نماینده هیئت نمایندگان
directorates U هیئت مدیره ستادی
directorate U هیئت مدیره ستادی
backbencher U عضو هیئت قانونگذاری
electorates U هیئت انتخاب کنندگان
cabinet U کابینه هیئت دولت
astronomically U از روی علم هیئت
military assistance advisory group (maag U هیئت مستشاری نظامی
constellations U هیئت صورت فلکی
constellation U هیئت صورت فلکی
directors U عضو هیئت مدیره
director U عضو هیئت مدیره
president of the board [ American E] U رئیس هیئت مدیره
missionaries U وابسته به هیئت اعزامی
chief executive officer [CEO] [American E] U رئیس هیئت مدیره
grand jury U هیئت منصفه عالی
military body U هیئت رئیسه نظامی
missionary U وابسته به هیئت اعزامی
assize U هیئت قضات یا منصفه
assembly U هیئت قانون گذاری
chairman of the board [of directors/managers] U رئیس هیئت مدیره
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
cryptoboard U هیئت کشف رمز پیامها
privy councillor U عضو هیئت رایزنان سلطنتی
secretariats U هیئت دبیران وکارمندان دفتری
uranological U وابسته به هیئت و اجرام سماوی
assignees in bankruptcy U هیئت تصفیه امور ورشکسته
secretariat U هیئت دبیران وکارمندان دفتری
verdict U رای هیئت منصفه فتوی
verdicts U رای هیئت منصفه فتوی
mission U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
astronomical U بیشمار وابسته به علم هیئت
missions U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
directorate U مقام ریاست هیئت مدیره
astronomic U بیشمار وابسته به علم هیئت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com