English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
There has as yet been no confirmation. U تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
It is not known yet . It is not settled yet . U هنوز معلوم نیست
He cant count yet. U هنوز شمردن بلد نیست
My departure time is not determined yet . U وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
greasy wool U پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
selectable U نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
There's more to come. <idiom> U هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
forth U از حالا
not yet <adv.> U نه تا حالا
till now U تا حالا
seeing that U حالا که
now U حالا
even now U حالا حتی
henceforth <adv.> U از حالا به بعد
henceforward <adv.> U از حالا به بعد
from now on <adv.> U از حالا به بعد
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
just <adv.> <idiom> U حالا [اصطلاح روزمره]
Now, where should we go to? U حالا به کجا برویم؟
simply <adv.> <idiom> U حالا [اصطلاح روزمره]
Now I understand! U حالا متوجه شدم!
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
Right now . U همین الان ( حالا)
Not to mention the fact that … U حالا بگذریم از اینکه...
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
My turn! U حالا نوبت منه!
That's the end of that! U این هم [که دیگر] حالا تمام شد!
simply <adv.> <idiom> U حالا دیگه [اصطلاح روزمره]
just <adv.> <idiom> U حالا دیگه [اصطلاح روزمره]
It's all over now! U این هم [که دیگر] حالا تمام شد!
Now he gets the point! <idiom> U دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
Please turn left now. U لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Now I'm back to normal. U حالا به حالت عادی برگشتم.
That's (just) the way things are. U موقعیت حالا دیگه اینطوریه.
Supposing we do not succeedd, then waht? U حالا آمدیم و موفق نشدیم بعدچی؟
So that is what it is ! So I see! U آها پ؟ بگه ! ( حالا تازه می فهمم )
I'll get there when I get there. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
Boys will be boys. U پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
He is like that. U او [مرد] حالا اینطوریه. [چکارش می شه کرد]
That's (just) the way it [life] goes. U زندگی حالا اینطوریه. [اصطلاح روزمره]
what have you [ gone and] done now! U حالا دیگه چه فوزولی [شیطنتی] کردی!
That's just the way it is. U این حالا [دیگه] اینطوری است.
yet U هنوز
nevertheless U هنوز
stills U هنوز
stillest U هنوز
stiller U هنوز
still U هنوز
not yet <adv.> U نه هنوز
as yet U هنوز
however U هنوز
not yet <adv.> U هنوز نه
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
Now, of all times! U از همه وقتها حالا [باید پیش بیاید] !
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
Now I am going to tell you something. U حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
The ball is in your court. <idiom> U حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
I don't know yet. من هنوز نمیدانم.
i am yet to learnt U من هنوز نمیدانم
unborn U هنوز فاهرنشده
We've never had it so good. <idiom> U وضع [مالی] ما تا حالا اینقدر خوب نبوده است.
Does it have to be today (of all days)? U این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
What have you been up to this time? U حالا دیگر چه کار کردی ؟ [کاری خطا یا فضولی]
his palce is still open U جای او هنوز خالی
callow U جوجهای که هنوز پردرنیاورده
How can you ask? U هنوز نمی دانی؟
is he still single? U ایا هنوز تک است
Nobody has come yet . U هیچکس هنوز نیامده
There is yet time. U هنوز وقت هست.
we are still above ground U هنوز زنده ایم
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
The ice-cream has not set yet. U بستنی هنوز سفت نشده
novillero U گاوبازی که هنوز برنده نشده
maidens U اسبی که هنوز برنده نشده
the battle still rages U جنگ هنوز شدت دارد
there is little in it U هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
shoulder U سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered U سمت موجی که هنوز نشکسته
Are you still on the line? U هنوز پشت تلفن هستی؟
preadolescent U شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
shouldering U سمت موجی که هنوز نشکسته
wort U گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
shoulders U سمت موجی که هنوز نشکسته
The letter hasnt arrived yet. U نامه هنوز نرسیده است
Having hardly arrived you want to. . . U هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
As you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
maiden U اسبی که هنوز برنده نشده
Since you are not ready ... U چونکه هنوز آماده نیستی...
it remains to be proved U هنوز ثابت نشده است
He is stI'll wet behind the ears. U هنوز دهانش بوی شیر می دهد
There's more to come. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
see if he is still there U به بیند او هنوز انجا است یانه
landsman U ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
built into U که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
Presumably she hasnt arrived yet . U از قرار معلوم هنوز واردنشده است
generation U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generations U توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
The party is over! <idiom> U خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . U هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
yhis port is not yet peopled U این بندر هنوز اباد نشده است
elimination U بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
There is still time before I go. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
fails U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
My tea is not cool enough to drink. U چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
fail U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
not out U توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
failed U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
I have not played my trump ( winning ) card . U ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. U در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Are you still around? U هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
I'm still not quite sure how good you are. U من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Do you still remember how poor we were? U آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
merges U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merge U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] U هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
soft U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softer U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
deferred expense U هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
softest U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
opens U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opened U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive. U او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
audits U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing U بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw U 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
upwards compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. U حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
cartridges U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge U کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
shell out U خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
dark fibre U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
temporary storage U می نیست
Plug and Play U یچ نیست
auxiliary U نیست
it is well enough U بد نیست
aint U نیست
he takes no notice of it U نیست
storage U می نیست
auxiliaries U نیست
secondary U نیست
isn't U نیست
It's not new. نو نیست.
he is not of our number U از ما نیست
Netscape Navigator U یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
there is no hurry U عجلهای نیست
if you please U اگرزحمت نیست
thereis no end to it U انراپایانی نیست
that is not it U این نیست
there is no hurry U شتابی نیست
i do not have it in me U از من ساخته نیست
it is unsuitable U مناسب نیست
It is not advisable . It is inexpedient. U صلاح نیست
it is not half bad U هیچ بد نیست
Such is not the case . That is not so. U اینطور نیست
it is not in good workingorder U دایر نیست
Nevermind! U مهم نیست !
inextinct U نیست نشده
it has escaped my remembrance U یاد نیست
static U که پویا نیست
you are written U حق با شما نیست
no trouble U زحمتی نیست
that is wrong U درست نیست
it is unnecessary U لازم نیست
needn't U لازم نیست
the ice is treach erous U یخ محکم نیست
to make no mention of U ذکری از ان نیست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com