English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
till further notice U تا اخطار ثانوی
until further notice U تا اخطار ثانوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peripheral U ثانوی
seconds U ثانوی
sec U ثانوی
secs U ثانوی
seconding U ثانوی
further U ثانوی
furthered U ثانوی
furthering U ثانوی
afterexpulsion U ثانوی
secondary U ثانوی
second U ثانوی
seconded U ثانوی
furthers U ثانوی
secondary drive U سائق ثانوی
second order conditions U شرایط ثانوی
secondary electron U الکترون ثانوی
secondary emission U صدور ثانوی
secondary coil U پیچک ثانوی
secondary function U کارکرد ثانوی
secondary qualities U صفات ثانوی
secondary reward U پاداش ثانوی
secondary elaboration U بسط ثانوی
secondary storage U انباره ثانوی
secondary processes U فرایندهای ثانوی
secondary plan U طرح ثانوی
secondary motivation U انگیزش ثانوی
secondary markets U بازارهای ثانوی
subsere U رشد ثانوی
twice born U تجسم ثانوی
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
ultor U اند ثانوی
second anode U اند ثانوی
dynode U کاتد ثانوی
cotype U نوع ثانوی
aftertaste U لذت ثانوی
aftertastes U لذت ثانوی
second nature U طبیعت ثانوی
second wind U سازگاری ثانوی
side effect U واکنش ثانوی
side-effect U واکنش ثانوی
side-effects U واکنش ثانوی
coconsciousness U اگاهی ثانوی
coconscious U اگاهی ثانوی
aftereffect U اثر ثانوی
revision U رسیدگی ثانوی
post deflection acceleration U شتاب ثانوی
after-effect U اثر ثانوی
after-effects U اثر ثانوی
overglaze U لعاب ثانوی
reabsorption U جذب ثانوی
repossession U تملک ثانوی
secondary effects U اثرات ثانوی
revisions U رسیدگی ثانوی
secondary projection area U منطقه فرافکنی ثانوی
retrocessive U مبنی برواگذاری ثانوی
secondary emission characteristic U مشخصه صدور ثانوی
secondary sex characteristics U ویژگیهای جنسی ثانوی
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
post deflection U الکترد شتابده ثانوی
intensifier electrode U الکترد شتابده ثانوی
secondary emission ratio U شدت صدور ثانوی
seconding U دومین بار ثانوی
second U دومین بار ثانوی
by-play U کار یا نمایش ثانوی
seconded U دومین بار ثانوی
seconds U دومین بار ثانوی
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
secondary storage medium U رسانه انباره ثانوی
secondary storage device U دستگاه حافظه ثانوی
secondary reinforcer U تقویت کننده ثانوی
flip side U بخش ثانوی هرچیز
secondary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی ثانوی
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
countersigns U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersign U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
ball-flower U [ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
countersigning U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigned U امضای ثانوی بر روی سند جیرو
minor U در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
postmillennialist U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
bidding U اخطار
talking to U اخطار
caveat U اخطار
talking-to U اخطار
warning U اخطار
noticed U اخطار
notice U اخطار
premonition U اخطار
premonitions U اخطار
tip off U اخطار
tip-off U اخطار
tip-offs U اخطار
noticing U اخطار
notices U اخطار
monition U اخطار
signaled U اخطار
signal U اخطار
yello card U اخطار
prenotion U اخطار
penalties U اخطار
warning line U خط اخطار
penalty U اخطار
signalled U اخطار
warnings U اخطار
notification U اخطار
caveats U اخطار
premillennial U وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
points of order U اخطار نظامنامهای
warner U اخطار کننده
signaller U اخطار کننده
cognizance U اخطار قانونی
warning sign U علامت اخطار
caveat subscriptor U اخطار به مشترک
caveat subscriptor U اخطار به عضو
caveat emptor U اخطار به خریدار
cognizance U اخطار رسمی
cautioned U اخطار کردن به
point of order U اخطار نظامنامهای
admonishment U اخطار تنبیه
misfeasance U اخطار کردن
previse U اخطار کردن
caveat venditor U اخطار به فروشنده
cites U اخطار کردن
cautions U اخطار توجه
cautions U اخطار کردن به
warns U اخطار کردن به
denunciation U اخطار تهدیدامیز
cautioning U اخطار توجه
cautioned U اخطار توجه
caution U اخطار توجه
denunciations U اخطار تهدیدامیز
caution U اخطار کردن به
citing U اخطار کردن
notifying U اخطار کردن به
notify U اخطار کردن به
cite U اخطار کردن
notifies U اخطار کردن به
cited U اخطار کردن
notified U اخطار کردن به
warned U اخطار کردن به
premonitory U اخطار کننده
forewarning U اخطار قبلی
premonition U اخطار قبلی
premonitions U اخطار قبلی
notifiable U اخطار کردنی
penalties U پنالتی اخطار
cautioning U اخطار کردن به
penalty U پنالتی اخطار
warn U اخطار کردن به
thrashing U مقدار مفرط حرکت صفحات ازحافظه ثانوی به حافظه داخلی
premonitor U از پیش اخطار کننده
bleeping U ایجاد صدای اخطار
forewarns U ازپیش اخطار کردن
forewarned U ازپیش اخطار کردن
forewarn U ازپیش اخطار کردن
alarmed U اعلان خطر اخطار
bleeps U ایجاد صدای اخطار
premonitory U متضمن اخطار قبلی
issue a warning U اخطار صادر کردن
serve notice on U اخطار کتبی دادن به
notify someone U به کسی اخطار کردن
alarm U اعلان خطر اخطار
alarmingly U اعلان خطر اخطار
alarms U اعلان خطر اخطار
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
at his call U بر حسب اخطار یا احضار او
alarum U اخطار شیپور حاضرباش
He took no heed of my warning. U به اخطار من توجهی نکرد
bleep U ایجاد صدای اخطار
short notice U اخطار کوتاه مدت
bleeped U ایجاد صدای اخطار
monitorial U مبصر اخطار امیز
bleep U صدای اخطار قابل شنیدن
to serve notice on a person U رسما بکسی اخطار کردن
bleeped U صدای اخطار قابل شنیدن
bleeps U صدای اخطار قابل شنیدن
bleeping U صدای اخطار قابل شنیدن
give two months notice U دو ماه پیشتر اخطار دادن
beeps U صدای اخطار قابل شنیدن
serve a notice on someone U برای کسی اخطار فرستادن
beeping U صدای اخطار قابل شنیدن
beeped U صدای اخطار قابل شنیدن
monitory U وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
beep U صدای اخطار قابل شنیدن
alert U وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
stuck beacon U ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
alerted U وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alerts U وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
slaving U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
alarm U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
alarmed U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmingly U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarms U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
false U اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com