English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Make hay while the sun shines. <proverb> U تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transmissive disk U دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
Every single day. Day in day out. U آفتاب به آفتاب
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
weatherbeaten U آفتاب سوخته
sunset غروب آفتاب
on the sunny side . U درسمت آفتاب رو
sun lamp U لامپ حمام آفتاب
sun lamps U لامپ حمام آفتاب
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
The sun was roasting us . U آفتاب ما راکباب کرد
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
The sun rays dazzle (hit) the eyes. U نور آفتاب چشم رامی زند
sunscreen U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
stacks U خرمن
harvests U خرمن
harvested U خرمن
harvest U خرمن
shocks U خرمن
shocked U خرمن
shock U خرمن
stacked U خرمن
stack U خرمن
shocks U خرمن کردن
shocked U خرمن کردن
shock U خرمن کردن
harvest man U خرمن جمع کن
corona U خرمن خورشید
coronas U خرمن خورشید
ingathering U خرمن برداری
ingether U خرمن برداشتن
kirn U اخر خرمن
harvestman U خرمن بردار
thrasher U خرمن کوب
harvest mouse U موش خرمن
coronagraph U خرمن نگار
harvest home U اخر خرمن
wheat stack U خرمن کومه گندم
hand staff U دسته خرمن کوب
binder U ماشین خرمن کوب
thresher U ماشین خرمن کوب
hay mow U خرمن علف خشک
ingather U انباشتن خرمن برداشتن
threshing floor U زمین خرمن کوبی
threshing machine U ماشین خرمن کوبی
binders U ماشین خرمن کوب
flailing U شلاق زدن خرمن کوب
flailed U شلاق زدن خرمن کوب
harvest home U محل جمع اوری خرمن
harvests U هنگام درو وقت خرمن
harvested U هنگام درو وقت خرمن
harvest U هنگام درو وقت خرمن
flails U شلاق زدن خرمن کوب
ruck U توده خرمن انبار حبوبات
flail U شلاق زدن خرمن کوب
rucks U توده خرمن انبار حبوبات
threshing U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
The sun has set (hadd set). U آفتاب رفته است ( رفته بود )
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com