English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
support U تایید کردن نگهداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
gracing U تایید کردن
confirm U تایید کردن
approves U تایید کردن
confirms U تایید کردن
support U تایید کردن
corroborates U تایید کردن
corroborating U تایید کردن
supporting U تایید کردن
graces U تایید کردن
graced U تایید کردن
corroborated U تایید کردن
emphasises U تایید کردن
ratified U تایید کردن
ratifies U تایید کردن
emphasized U تایید کردن
emphasize U تایید کردن
approve U تایید کردن
acknowledging U تایید کردن
acknowledges U تایید کردن
ratify U تایید کردن
ratifying U تایید کردن
vertify U تایید کردن
emphasizes U تایید کردن
approving U تایید کردن
grace U تایید کردن
emphasised U تایید کردن
emphasizing U تایید کردن
corroborate U تایید کردن
acknowledge U تایید کردن
emphasising U تایید کردن
security clearance U تایید صلاحیت کردن
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
validate U تایید اعتبار قانونی کردن
validated U تایید اعتبار قانونی کردن
vouch U اطمینان دادن تایید کردن
validates U تایید اعتبار قانونی کردن
validating U تایید اعتبار قانونی کردن
avouch U مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
support U پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
safeguarding U نگهداری کردن
maintrain U نگهداری کردن
safeguard U نگهداری کردن
conserving U نگهداری کردن
tended U نگهداری کردن از
to take keep U نگهداری کردن
tend U نگهداری کردن از
maintains U نگهداری کردن
safeguards U نگهداری کردن
to maintain a road U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
to maintain one's family U نگهداری کردن
tending U نگهداری کردن از
manage U نگهداری کردن
support U نگهداری کردن
tends U نگهداری کردن از
maintained U نگهداری کردن
conserve U نگهداری کردن
conserved U نگهداری کردن
upkeep U نگهداری کردن
safeguarded U نگهداری کردن
keep U نگهداری کردن
keeps U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
conserves U نگهداری کردن
to bear up U نا امیدنشدن نگهداری کردن
mewed U دراصطبل نگهداری کردن
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
mewing U دراصطبل نگهداری کردن
bestride U نگهداری ودفاع کردن از
mew U دراصطبل نگهداری کردن
underpins U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
approve U تصدیق کردن تایید کردن
seconded U پشتیبانی کردن تایید کردن
approves U تصدیق کردن تایید کردن
to give a knee to U حمایت کردن تایید کردن
uphold U تقویت کردن تایید کردن
upholds U تقویت کردن تایید کردن
second U پشتیبانی کردن تایید کردن
seconding U پشتیبانی کردن تایید کردن
approving U تصدیق کردن تایید کردن
seconds U پشتیبانی کردن تایید کردن
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
patronises U نگهداری کردن مشتری شدن
patronize U نگهداری کردن مشتری شدن
patronized U نگهداری کردن مشتری شدن
patronised U نگهداری کردن مشتری شدن
to have custody of U نگهداری یا امانت داری کردن از
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronizes U نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard [against] U نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
cryptocustodian U مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
minding U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
mind U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protects U نیکداشت کردن نگهداری کردن
minds U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protect U نیکداشت کردن نگهداری کردن
protecting U نیکداشت کردن نگهداری کردن
wards U نگهداری کردن توجه کردن
ward U نگهداری کردن توجه کردن
streaming tape drive U دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
confirmation U تایید
acknowledgments U تایید
acknowledgements U تایید
allegations U تایید
acknowledgement U تایید
allegation U تایید
certification U تایید
verification U تایید
gracing U تایید
graces U تایید
graced U تایید
approval U تایید
grace U تایید
corroboration U تایید
confirmative U تایید کننده
seconder U تایید کننده
acknowledgement of order تایید سفارش
validity U تایید تصدیق
corroborant U تایید کننده
approved U تایید شده
approved U به تایید رسیده
confirmor U تایید کننده
confirmer U تایید کننده
approvingly U تایید شده
approvingly U به تایید رسیده
social approval U تایید اجتماعی
confirmed U تایید شده
corroborator U تایید کننده
insusceptible U تایید ناپذیر
support U تقویت تایید
endorsement U موافقت تایید
endorsements U موافقت تایید
corrobrant U تایید کننده
unverified <adj.> U تایید نشده
price support U تایید قیمت
passed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
unchecked <adj.> U تایید نشده
allowed <adj.> <past-p.> U تایید شده
authorized <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
uninspected <adj.> U تایید نشده
passed <adj.> <past-p.> U تایید شده
agreed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> U تایید شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تایید شده
approved <adj.> <past-p.> U تایید شده
allowed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
agreed <adj.> <past-p.> U تایید شده
approved <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
unexamined <adj.> U تایید نشده
certifiable U قابل تایید
unevaluated <adj.> U تایید نشده
untested <adj.> U تایید نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
approved bank U بانک تایید شده
self sustained U تایید شده نفس
assertion U تایید ادعا افهارنامه
verifiable U قابل تصدیق تایید
quality control approval U تایید کنترل کیفیت
validation U تایید معتبر سازی
confirmation U تایید ازاطلاعات رسیده
approved circuit U مدار تایید شده
confirmed location U موضع تایید شده
confirmable U قابل تایید وتصدیق
unconfirmed letter of credit U اعتبار اسنادی تایید نشده
authenticator U تایید کننده اعتبار اسناد
confirmed location U محل تایید شده دشمن
confirmed by documents <adj.> U تایید شده توسط اسناد
confirmed letter of credit U اعتبار اسنادی تایید شده
Thank you for the confirmation of your request! U از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
daclare U تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
corroborative U تایید کننده- موید- تقویت امیز
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
institute for U professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
O.K. U دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
landing, storage, delivery U نگهداری
conservation U نگهداری
retinues U نگهداری
storage U نگهداری
retention U نگهداری
maintenance U نگهداری
keeping U نگهداری
internment U نگهداری
preservation U نگهداری
guarding subsidy U حق نگهداری
retinue U نگهداری
sustention U نگهداری
sustentation U نگهداری
custody U نگهداری
detention U نگهداری
detainer U نگهداری
detentions U نگهداری
safe keeping U نگهداری
safe guard U نگهداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com