English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
validation U تایید معتبر سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
trusty U معتبر
fiduciary U معتبر
authentic U معتبر
authoritative U معتبر
responsible U معتبر
valid U معتبر
liable U معتبر
inviolate U معتبر
creditor U معتبر
of good standing U معتبر
substantial U معتبر
authentical U معتبر
credible U معتبر
creditable U معتبر
standing U معتبر
well thought of U معتبر
well-thought-of U معتبر
of reputation U معتبر
faithworthy U امین معتبر
dow U معتبر بودن
validate U معتبر ساختن
validated U معتبر ساختن
good U پاک معتبر
validates U معتبر ساختن
accredited U مجاز معتبر
good and svfficient bail U ضامن معتبر
validating U معتبر ساختن
valid assumptions U فروض معتبر
hold good U معتبر بودن
man of credit U شخص معتبر
man of crdit U شخص معتبر
to count [as] U معتبر بودن
to hold water U معتبر بودن
accrediting U معتبر شناختن
accredits U معتبر شناختن
hard currencies U ارز معتبر
accredit U معتبر شناختن
to be valid U معتبر بودن
reliable U معتبر قابل اتکا
reputably U بطور معتبر یا مشهور
not valid abroad U در خارج [از کشور] معتبر نیست
accrediting U معتبر ساختن اختیار دادن
credible <adj.> U قابل اعتبار [معتبر] [اقتصاد]
good U معتبر موجه نسبتا" زیاد
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
to keep an oath inviolate U معتبر نگه داشتن سوگند
accredits U معتبر ساختن اختیار دادن
accredit U معتبر ساختن اختیار دادن
validity U نفوذ قوت قانونی معتبر بودن
europatents U اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
validation U بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
authority U مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
big five U پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
locals U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
graces U تایید
acknowledgments U تایید
verification U تایید
approval U تایید
grace U تایید
gracing U تایید
graced U تایید
allegations U تایید
allegation U تایید
corroboration U تایید
acknowledgements U تایید
certification U تایید
acknowledgement U تایید
confirmation U تایید
emphasize U تایید کردن
insusceptible U تایید ناپذیر
social approval U تایید اجتماعی
unverified <adj.> U تایید نشده
corroborator U تایید کننده
validity U تایید تصدیق
emphasized U تایید کردن
untested <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U تایید نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
emphasizes U تایید کردن
unevaluated <adj.> U تایید نشده
emphasizing U تایید کردن
unaudited <adj.> U تایید نشده
unchecked <adj.> U تایید نشده
corrobrant U تایید کننده
supporting U تایید کردن
emphasising U تایید کردن
endorsement U موافقت تایید
price support U تایید قیمت
vertify U تایید کردن
certifiable U قابل تایید
confirmed U تایید شده
approve U تایید کردن
approves U تایید کردن
approving U تایید کردن
confirms U تایید کردن
confirm U تایید کردن
endorsements U موافقت تایید
emphasises U تایید کردن
emphasised U تایید کردن
support U تقویت تایید
seconder U تایید کننده
ratified U تایید کردن
ratifies U تایید کردن
ratify U تایید کردن
ratifying U تایید کردن
support U تایید کردن
gracing U تایید کردن
agreed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
allowed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
passed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
passed <adj.> <past-p.> U تایید شده
authorized <adj.> <past-p.> U تایید شده
acknowledgement of order تایید سفارش
graces U تایید کردن
approved <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
graced U تایید کردن
agreed <adj.> <past-p.> U تایید شده
allowed <adj.> <past-p.> U تایید شده
approved <adj.> <past-p.> U تایید شده
grace U تایید کردن
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تایید شده
acknowledge U تایید کردن
acknowledges U تایید کردن
acknowledging U تایید کردن
confirmative U تایید کننده
corroborating U تایید کردن
approved U به تایید رسیده
approved U تایید شده
approvingly U تایید شده
confirmor U تایید کننده
corroborant U تایید کننده
corroborates U تایید کردن
approvingly U به تایید رسیده
corroborated U تایید کردن
corroborate U تایید کردن
confirmer U تایید کننده
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
two phase commit U ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
security clearance U تایید صلاحیت کردن
quality control approval U تایید کنترل کیفیت
approved bank U بانک تایید شده
verifiable U قابل تصدیق تایید
assertion U تایید ادعا افهارنامه
confirmable U قابل تایید وتصدیق
support U تایید کردن نگهداری
self sustained U تایید شده نفس
confirmed location U موضع تایید شده
approved circuit U مدار تایید شده
confirmation U تایید ازاطلاعات رسیده
confirmed location U محل تایید شده دشمن
confirmed letter of credit U اعتبار اسنادی تایید شده
validates U تایید اعتبار قانونی کردن
vouch U اطمینان دادن تایید کردن
confirmed by documents <adj.> U تایید شده توسط اسناد
authenticator U تایید کننده اعتبار اسناد
unconfirmed letter of credit U اعتبار اسنادی تایید نشده
validate U تایید اعتبار قانونی کردن
validating U تایید اعتبار قانونی کردن
Thank you for the confirmation of your request! U از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
validated U تایید اعتبار قانونی کردن
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
daclare U تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
corroborative U تایید کننده- موید- تقویت امیز
avouch U مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
institute for U professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
strobe U سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
strobe U سیگنالی که بیان میکند آدرس معتبر در باس آدرس قرار دارد
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
O.K. U دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
underpinned U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
protocols U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
underpins U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
protocol U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
underpin U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com