Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
garnishment
U
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
levy a sum on a person's property
U
تامین خواسته کردن
garnisher
U
تامین کننده خواسته یامدعابه
garnishee
U
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
distresses
U
توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
distress
U
توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
remanded
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
coverings
U
تامین
water supply
U
تامین اب
water supplies
U
تامین اب
cover
U
تامین
securing
U
تامین
securement
U
تامین
covers
U
تامین
hedging
U
تامین
security
U
تامین
safety limit
U
حد تامین
safety
U
تامین
procurement
U
تامین اماد
internal security
U
تامین داخلی
give security for
U
تامین کردن
covers
U
تامین کردن
coverings
U
تامین کردن
ensures
U
تامین کردن
ensuring
U
تامین کردن
fulfill
U
تامین کردن
electronic security
U
تامین الکترونیکی
cover
U
تامین کردن
insecurity
U
عدم تامین
local security
U
تامین محلی
buffer zone
U
منطقه تامین
signal security
U
تامین مخابراتی
ensured
U
تامین کردن
provisioning
U
تامین ذخیره
quia timet
U
حکم تامین
physical security
U
تامین تاسیسات
ensure
U
تامین کردن
insures
U
تامین کردن
insuring
U
تامین کردن
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety factor
U
ضریب تامین
safety factor
U
عامل تامین
preservation of evidence
U
تامین دلیل
safety stakes
U
دستکهای تامین
financier
U
تامین اعتبارکننده
cryptosecurity
U
تامین رمز
factor of safety
U
عامل تامین
protection
U
تامین نامه
area security
U
تامین منطقه
supply
U
تامین کردن
supplying
U
تامین کردن
troop safety
U
تامین عده ها
transmission security
U
تامین مخابره
security
U
تامین مصونیت
transmission security
U
تامین ارسال
social security
U
تامین اجتماعی
committment
U
تامین اعتبار
collective security
U
تامین اجتماعی
appropriation reimbur sement
U
تامین اعتبار
buffer stock
U
تامین ذخیره
chemical security
U
تامین شیمیایی
secures
U
تامین شده
supplied
U
تامین کردن
the rule of law
U
تامین قضایی
the rule of law
U
تامین قانونی
supply port
U
درگاه تامین
communication security
U
تامین مخابراتی
guaranteed
U
تامین کردن
secures
U
تامین کردن
secures
U
درامان تامین
buffer zones
U
منطقه تامین
funding
U
تامین وجه
financiers
U
تامین اعتبارکننده
guarantee
U
تامین کردن
guarantees
U
تامین کردن
secure
U
تامین شده
take care of
U
تامین کردن
secure
U
تامین کردن
secure
U
درامان تامین
area security
U
تامین منطقه عملیات
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
elegit
U
حکم تامین مدعی به
bombline
U
خط تامین پرتاب بمب
appropriation reimbur sement
U
تامین سپرده یاوثیقه
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
financing
U
تامین هزینه پولی
finances
U
تامین هزینه پولی
finance
U
تامین هزینه پولی
pacification
U
تامین ثبات داخلی
continuing appropriation
U
مداومت تامین اعتبار
financed
U
تامین هزینه پولی
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
ups
U
تامین برق بی وقفه
collective security
U
تامین دسته جمعی
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
supply company
U
شرکت تامین کننده
guaranteed
U
تامین تضمین کردن
guarantees
U
تامین تضمین کردن
social security system
U
نظام تامین اجتماعی
social security program
U
برنامه تامین اجتماعی
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
secures
U
تامین کردن هدف
secures
U
مطمئن تامین کردن
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
tucker
U
تامین غذا کردن
victual
U
خواربار تامین کردن
transmission security
U
تامین ارسال پیام
to feather ones nest
U
تامین اتیه کردن
secure
U
مطمئن تامین کردن
secure
U
تامین کردن هدف
water supply to navigation
U
تامین اب کانال کشتیرانی
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
safety officer
U
افسر تامین یکان
rear area security
U
تامین منطقه عقب
guarantee
U
تامین تضمین کردن
power supply
U
تامین کننده برق
make up a deficit
U
تامین کردن کسری
safety
U
برقرار کردن تامین
finance company
U
شرکت تامین مالی
to ensure something
U
تامین کردن
[چیزی]
deficit financing
U
تامین کسر بودجه
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
social security act
U
قانون تامین اجتماعی
self protection
U
برقراری تامین از خود
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
safety card
U
کارت تامین اتشبار
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
user supplied
U
تامین شده توسط کاربر
uniterruptable power supply
U
سیستم تامین برق بی وقفه
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
replevy
U
بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
social security tax
U
مالیات سیستم تامین اجتماعی
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
safeguard
U
تامین کردن امن نگهداشتن
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
protect a bill
U
وجه براتی را تامین کردن
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
troop program
U
برنامه تامین عدههای نظامی
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
safeguarded
U
قفل حفافتی یا تامین دار
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
services
U
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
supply
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
safeguarded
U
تامین کردن امن نگهداشتن
supplied
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
safeguard
U
قفل حفافتی یا تامین دار
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
covers
U
تامین زیان و خسارات بیمه
safeguarding
U
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards
U
قفل حفافتی یا تامین دار
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
coverings
U
تامین زیان و خسارات بیمه
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
social security wealth
U
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
supplied
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
privacy
U
جداسازی مبادله پیام برای تامین
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
pre empt
U
از پیش برای خود تامین کردن
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
podded
U
دارای زندگی اسوده یا تامین شده
deficit financing
U
تامین مالی از راه کسر بودجه
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
microsoft
U
ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
to be insured under the social security scheme
[system]
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
short covering
U
خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
ways and means
U
طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
to have social security coverage
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security payroll tax
U
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
beef cattle
U
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
to secure a debtby a mortagage
U
با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
redundancy
U
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancies
U
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
levy a sum on a person's property
U
به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
powers
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powering
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
presentation manager
U
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
financed demand
U
احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com