English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
juvenilia U تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adolescence U دوره جوانی
juvenilia U اثار دوره جوانی
middle age U دوره بین جوانی وپیری
middle aged U دوره بین جوانی وپیری
passe U دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
poetomachia U مجادله شعرا
mammoth U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoths U فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
polygraph U صاحب تالیفات بسیار
plagiarism U سرقت تالیفات یا اختراعات
polygraphs U صاحب تالیفات بسیار
liter any executor U کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
springtime U جوانی
young days U جوانی
yoth U جوانی
youthfulness U جوانی
youths U جوانی
youth U جوانی
adolescency U جوانی
adolescence U نو جوانی
youthfufness U جوانی
juvenility U جوانی
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
prime U بهار جوانی
slips in youth U خطاهای جوانی
may U بهار جوانی
the flower of youth U عنفوان جوانی
primes U بهار جوانی
bloom of youth U بحبوحه جوانی
juvenility U نیروی جوانی
primed U بهار جوانی
post juvenal U بعد از جوانی
juvenile U در خور جوانی
dementia praecox U جنون جوانی
rejuveoize U جوانی از سرگرفتن
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
may of youth U عنفوان جوانی
rejuvenescence U تجدید جوانی
hey day U ریعان جوانی
rejuvenator U جوانی دهنده
rejuvenation U باز جوانی
prime of life U عنفوان جوانی
schizophrene U مبتلابجنون جوانی
hebephrenia U جنون جوانی
acne غرور جوانی
juveniles U در خور جوانی
youthfully U از روی جوانی
schizophrenia U جنون جوانی
slips in youth U لغزشهای جوانی
The fervour of youth . U شور وشوق جوانی
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
rejuvenating U جوانی ازسر گرفتن
rejuvenate U جوانی ازسر گرفتن
impetuosity of youth U تندی یا غرور جوانی
rejuvenated U جوانی ازسر گرفتن
rejuvenates U جوانی ازسر گرفتن
over the hill <idiom> U به پایان رسیدن بهار جوانی
puniness U تازه کاری جوانی کوچکی
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
salad days U ایام جوانی وبی تجربگی
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
blossomed U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossom U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoming U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoms U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
She has known better days in her youth . U معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
at the tender age of <idiom> U در سن جوانی [گول خور. بی مایه . سست . نادان]
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
glabrescent U گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
schizothymia U جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
terming U دوره
sets U دوره
perimeters U دوره
set U دوره
pool U دوره
perimeter U دوره
courses U : دوره
course U : دوره
felloe U دوره
he has run his race U دوره
felly U دوره
edge U دوره
rim U دوره
coursed U : دوره
edges U دوره
rims U دوره
setting up U دوره
termed U دوره
pools U دوره
stadia U دوره
career U دوره
contemporaries U هم دوره
contemporary U هم دوره
to have ones fling U دوره
careered U دوره
epoch U دوره
rhythms U دوره
epochs U دوره
stadium U دوره
careering U دوره
border U دوره
bordered U دوره
bordering U دوره
reviewal U دوره
careers U دوره
pooled U دوره
stadiums U دوره
term U دوره
rhythm U دوره
cycles U دوره
periphery U دوره
Ice Age U دوره یخ
cycled U دوره
period U دوره
periods U دوره
peripheries U دوره
one's d. U دوره
instar U دوره
sessions U دوره
periodicity U دوره
session U دوره
outlined U دوره
outline U دوره
phase U دوره
rimless U بی دوره
phased U دوره
phases U دوره
cycle U دوره
compass U دوره
outlines U دوره
outlining U دوره
circuits U دوره
eras U دوره
era U دوره
circuit U دوره
the iron age U دوره ستمگری
career U دوره زندگی
careered U دوره رسمی
careered U دوره زندگی
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
maintenance period U دوره تعمیرات
cycles U دوره گردش
house-party U دوره خانگی
career U دوره رسمی
the iron age U دوره بی رحمی
the rim of a wheel U دوره چرخ
maintenance period U دوره نگهداری
tip circle U دوره نوک
to run over U دوره کردن
cycled U دوره گردش
fiscal year U دوره مالی
fiscal years U دوره مالی
rimmed U دوره دار
trochoid U دوره گرد
limitation period U دوره محدودیت
innings U دوره تصدی
life cycle U دوره عمر
the a of infancy U دوره بچگی
life cycle U دوره زندگی
cycle U دوره گردش
careers U دوره زندگی
careering U دوره زندگی
to serve apprenticeship U دوره شاگردی
transition period U دوره گذار
careering U دوره رسمی
transition period U دوره انتقال
triennium U دوره سه ساله
Ice Age U دوره یخبندان
trimester U دوره سه ماهه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com