Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
founded
U
تاسیس شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
institution
U
تاسیس قضایی
institution
U
تاسیس
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
constitute
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constitute
U
تاسیس کردن
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constituted
U
تاسیس کردن
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constitutes
U
تاسیس کردن
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
U
تاسیس کردن ترکیب کردن
constituting
U
تاسیس کردن
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
foundation
U
تاسیس
erection
U
تاسیس
erections
U
تاسیس
make
U
تاسیس کردن
makes
U
تاسیس کردن
found
U
تاسیس کردن ریختن
found
U
تاسیس کردن
founds
U
تاسیس کردن ریختن
founds
U
تاسیس کردن
invent
U
تاسیس کردن
invented
U
تاسیس کردن
inventing
U
تاسیس کردن
invents
U
تاسیس کردن
industrialises
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
promote
U
تاسیس کردن
promoted
U
تاسیس کردن
promotes
U
تاسیس کردن
promoting
U
تاسیس کردن
establish
U
تاسیس کردن
establishes
U
تاسیس کردن
establishing
U
تاسیس کردن
establishment
U
تاسیس
establishments
U
تاسیس
institute
U
برقرار کردن تاسیس کردن
institute
U
شورا تاسیس کردن
instituted
U
برقرار کردن تاسیس کردن
instituted
U
شورا تاسیس کردن
institutes
U
برقرار کردن تاسیس کردن
institutes
U
شورا تاسیس کردن
instituting
U
برقرار کردن تاسیس کردن
instituting
U
شورا تاسیس کردن
constitution
U
تاسیس
constitutions
U
تاسیس
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
incorporate
U
تاسیس کردن
incorporates
U
تاسیس کردن
incorporating
U
تاسیس کردن
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
congress party (indian national congress
U
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
democratic party
U
یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
design phase
U
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
enacment
U
تاسیس
enaction
U
برقراری تاسیس
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
foundress
U
زن تاسیس کننده
institutive
U
تاسیس شده تاسیس کننده
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
karmathian
U
تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
pan american union
U
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
planetary influence
U
تاسیس ستارگان یا کواکب
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
re establishment
U
تاسیس مجدد
reestablish
U
دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
set up
U
تاسیس کردن
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
the institution of a universit
U
تاسیس دانشگاه
to found a college
U
دانشکدهای تاسیس کردن
to lay the foundations of
U
بر پا کردن تاسیس کردن
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Carthusian
U
[مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com