English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
institutive U تاسیس شده تاسیس کننده
academy دانشگاه
universities U دانشگاه
university U دانشگاه
colleges U دانشگاه
Univ U دانشگاه
college U دانشگاه
constitution U تاسیس
establishment U تاسیس
foundation U تاسیس
erection U تاسیس
erections U تاسیس
establishments U تاسیس
enacment U تاسیس
constitutions U تاسیس
institution U تاسیس
Chancellor U رئیس دانشگاه
academy U دانشگاه هنر
academies U دانشگاه اموزشگاه
Chancellors U رئیس دانشگاه
polytechnic U دانشگاه فناوری
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
senior technical college U دانشگاه فناوری
president U رئیس دانشگاه
staff college U دانشگاه جنگ
state university U دانشگاه ایالتی
academical U دانشجوی دانشگاه
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
technical university U دانشگاه فنی
state university U دانشگاه دولتی
presidents U رئیس دانشگاه
enaction U برقراری تاسیس
set up U تاسیس کردن
re establishment U تاسیس مجدد
founded U تاسیس شده
incorporating U تاسیس کردن
incorporates U تاسیس کردن
incorporate U تاسیس کردن
foundress U زن تاسیس کننده
establishing U تاسیس کردن
constituting U تاسیس کردن
make U تاسیس کردن
promoting U تاسیس کردن
promotes U تاسیس کردن
makes U تاسیس کردن
promote U تاسیس کردن
founds U تاسیس کردن
invent U تاسیس کردن
constitutes U تاسیس کردن
invented U تاسیس کردن
invents U تاسیس کردن
inventing U تاسیس کردن
found U تاسیس کردن
constituted U تاسیس کردن
establishes U تاسیس کردن
establish U تاسیس کردن
promoted U تاسیس کردن
constitute U تاسیس کردن
institution U تاسیس قضایی
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
chair U کرسی استادی در دانشگاه
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
war college U دانشگاه عالی جنگ
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
matriculant U قبول شده در دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
rector U رئیس دانشگاه رهبر
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
planetary influence U تاسیس ستارگان یا کواکب
instituted U شورا تاسیس کردن
institutes U شورا تاسیس کردن
found U تاسیس کردن ریختن
re establish U دوباره تاسیس کردن
founds U تاسیس کردن ریختن
institute U شورا تاسیس کردن
to found a college U دانشکدهای تاسیس کردن
instituting U شورا تاسیس کردن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
reestablish U دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
karmathian U تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
food and agricultural organization U از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
democratic party U یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
dedication U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
constituting U تاسیس کردن ترکیب کردن
constitute U تاسیس کردن ترکیب کردن
constitutes U تاسیس کردن ترکیب کردن
institutes U برقرار کردن تاسیس کردن
constituted U تاسیس کردن ترکیب کردن
instituting U برقرار کردن تاسیس کردن
instituted U برقرار کردن تاسیس کردن
institute U برقرار کردن تاسیس کردن
socialist international U بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
to lay the foundations of U بر پا کردن تاسیس کردن
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com