English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To talk impudently. U تازگیها خیلی زبان درآوردی ( پرروشدی )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You have became cocky lately. U تازگیها خیلی دم درآوردی ( جسور وپروشدی )
He has become very bold lately. U تازگیها خیلی شیر شده
Have you been there recently (lately) U تازگیها آنجا رفته ای ؟
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib U چرب زبان زبان دار
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue U گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
far and away U خیلی
dumpiness U خیلی
villainous U خیلی بد
very U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
to a large extent U خیلی
routh U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
for long U خیلی
ten U خیلی
very little U خیلی کم
copious U خیلی
dammit U خیلی
damn U خیلی
many U خیلی
highly U خیلی
not a few U خیلی ها
hand and glove U خیلی نزدیک
many people U خیلی از مردم
parlous U خیلی مهیب
iam in bad U خیلی محتاجم
open-and-shut U خیلی سهل
open and shut U خیلی سهل
giantess U زن خیلی قدبلند
much was said U خیلی حرفهازده شد
whackings U خیلی بزرگ
many persons U خیلی اشخاص
niftier U خیلی خوب
hand and glove U خیلی صمیمی
many people U خیلی اشخاص
hand in glove U خیلی نزدیک
hand in glove U خیلی صمیمی
immensurable U خیلی قدیم
lower most U خیلی پست تر
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
extra U بسیار خیلی
precipitated U خیلی سریع
it is very easily done U خیلی به اسانی
precipitates U خیلی سریع
whacking U خیلی بزرگ
exceeding U خیلی زیاد
precipitating U خیلی سریع
level best U خیلی عالی
extra- U بسیار خیلی
much worse U خیلی بدتر
in no time U خیلی زود
lily white U خیلی سفید
level best U خیلی خوب
fortissimo U خیلی بلند
extras U بسیار خیلی
extreme U خیلی زیاد
really wicked U خیلی محشر
pluperfect U خیلی عالی
far U زیاد خیلی
Neanderthal U خیلی کهنه
confidential U خیلی محرمانه
great <adj.> U خیلی خوب
awesome <adj.> U خیلی خوب
cool <adj.> U خیلی خوب
faraway U خیلی دور
piping hot U خیلی داغ
corking U خیلی زیبا
precipitate U خیلی سریع
precise U خیلی دقیق
really sick U خیلی محشر
jolly U بذله گو خیلی
pitch black U خیلی سیاه
pitch-black U خیلی سیاه
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
wicked <adj.> U خیلی خوب
benedicite U خیلی خوب
by leaps and bounds U خیلی تند
once in the blue moon U خیلی بندرت
lots U خیلی زیاد
dead slow U خیلی اهسته
nifty U خیلی خوب
niftiest U خیلی خوب
far and away U خیلی دور
immediate U خیلی فوری
superabundant U خیلی زیاد
before you can say knife U خیلی زود
decrepit U خیلی پیر
oodles U خیلی زیاد
as good as U خیلی خوب
as stiff as a poker U خیلی خشک
whopping U خیلی بزرگ
Many thanks! U خیلی ممنون!
at most U خیلی باشد
far off U خیلی دور
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
highest U خیلی بزرگ
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
high U خیلی بزرگ
sappy U خیلی احساساتی
senseful U خیلی حساس
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
skinless U خیلی حساس
rotundily U چاقی خیلی
highs U خیلی بزرگ
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
raff U خیلی زیاد
To take with a pinch of salt. U خیلی جدی نگرفتن
quaint U خیلی فریف
frequently U خیلی اوقات
very light U خیلی سبک
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
ritzy U خیلی شیک
stentorian U خیلی بلند
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
number one U خیلی خوب
swith U خیلی عظیم
bone dry U خیلی خشک
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
thank you very much U خیلی متشکرم
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
toploftiness U خیلی متکبر
ultraconservative U خیلی محتاط
superrabundant U خیلی زیاد
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
span new U خیلی تازه
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
subminiature U خیلی کوچک
hit bottom <idiom> U خیلی پست
too tough U خیلی سفت
wells U خیلی خوب
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
goody goody U خیلی خوب
goody-goodies U خیلی خوب
infinitely U خیلی زیاد
goody-goody U خیلی خوب
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
many times <adv.> U خیلی از اوقات
often <adv.> U خیلی از اوقات
He is a loose card . U خیلی ول است
pixilated U خیلی حساس
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
of vital importance U خیلی ضروری
oftentimes U خیلی اوقات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com