Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inversion
U
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions
U
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
middle distance
U
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
display background
U
زمینه نمایش
tone-on-tone
U
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partitions
U
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition
U
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
positive
U
تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
reverse video
U
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
backgrounds
U
زمینه
contexts
U
زمینه
background
U
زمینه
context
U
زمینه
flat paint
U
زمینه
ground note
U
نت زمینه
predisposition
U
زمینه
ichnograph
U
زمینه
tendencies
U
زمینه
tendency
U
زمینه
ground
U
زمینه
terrain
U
زمینه
backgrounds
U
پس زمینه
background
U
پس زمینه
conspectus
U
زمینه
flash color
U
زمینه
predispositions
U
زمینه
outlined
U
زمینه
outline
U
زمینه
sketches
U
زمینه
sketch
U
زمینه
sketched
U
زمینه
design
U
زمینه
outlines
U
زمینه
designs
U
زمینه
outlining
U
زمینه
setting
U
زمینه
settings
U
زمینه
basis
U
زمینه
predispose
U
زمینه را مهیاساختن
predisposed
U
زمینه را مهیاساختن
ambient music
U
موسیقی پس زمینه
contrast
U
رنگ زمینه
ambient
U
پس زمینه معمولی
background sound
U
موسیقی پس زمینه
wherein
U
درچه زمینه
background music
U
موسیقی پس زمینه
contrasts
U
رنگ زمینه
contrasting
U
رنگ زمینه
intrigues
U
زمینه سازی
ground colour
U
رنگ زمینه
planning
U
زمینه سازی
foreground
U
پیش زمینه
intriguing
U
زمینه سازی
protective ground
U
زمینه حفافتی
figure ground
U
شکل و زمینه
contrasted
U
رنگ زمینه
groundwork
U
زمینه اساس
dominant design
U
زمینه اصلی
predisposes
U
زمینه را مهیاساختن
intrigue
U
زمینه سازی
themes
U
ریشه زمینه
theme
U
ریشه زمینه
background printing
U
چاپ پس زمینه
in this connextion
U
دراین زمینه
background noise
U
اختلال پس زمینه
surveyed
U
زمینه یابی
main color
U
رنگ زمینه
survey
U
زمینه یابی
ground color
U
رنگ زمینه
roots
U
سرچشمه زمینه
host crystal
U
بلور زمینه
background noise
U
صدای پس زمینه
background level
U
تراز زمینه
background communication
U
ارتباط پس زمینه
background process
U
فرایندهای پس زمینه
background current
U
جریان زمینه
background radiation
U
تابش زمینه
ichnography
U
زمینه سازی
predisposing
U
زمینه را مهیاساختن
root
U
سرچشمه زمینه
matrixes
U
زمینه ملاط
surveys
U
زمینه یابی
blue print
U
زمینه ابی
matrix
U
زمینه ملاط
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
fields
U
زمینه رزمی صحرایی
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
field
U
زمینه رزمی صحرایی
predisposing factor
U
عامل زمینه ساز
field lens adjustment
زمینه تنظیم لنز
spectrum of war
U
زمینه ها یا طیف جنگ
contrast
U
زمینه طرح و سایه
undertones
U
ته صدا موجود در زمینه
contrasts
U
زمینه طرح و سایه
undertone
U
ته صدا موجود در زمینه
It is in short supply.
U
زمینه اش دربازار کم است
contrasted
U
زمینه طرح و سایه
spectrum of war
U
جنگ در تمام زمینه ها
contrasting
U
زمینه طرح و سایه
survey research
U
پژوهش زمینه یاب
survey tests
U
ازمونهای زمینه یابی
attitude survey
U
زمینه یابی نگرش
color contrast
U
تضاد رنگی در زمینه فرش
basic ground
U
زمینه و متن اصلی فرش
To pave the way . To prepare the ground.
U
زمینه رافراهم ( هموار) کردن
ich nographic
U
وابسته به طراحی و زمینه سازی
He talked in this connection (vein).
U
دراین زمینه صحبت کرد
plat
U
نقشه کشی زمینه سازی
foreground task
U
کار یا وفیفه پیش زمینه
cosmic microwave radiation background
U
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
karyolymph
U
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
scenario
U
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenarios
U
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
grillage
U
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
This painting has a green background.
U
زمینه این تابلو سبز است
blurred black ground
U
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
belcher
U
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
scarlet
U
[زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
We shall be reasoning on the grounds that. .
U
روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
teleplay
U
نمایش تلویزیونی
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
wallpaper
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
U
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
underlain
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlie
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpapers
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
underlies
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
embriodery
U
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
filling out
U
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
abrash
U
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
condonation
U
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
positive
U
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
burn in
U
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
gold lace
[braids]
U
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
filed
U
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
telegenic
U
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
embossing
U
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
presentation graphics
U
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
non dedicated server
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
blueprint
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
blueprints
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
sampler
U
واگیره
[تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
cloud lattice design
U
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak
U
طرح سومک اژدهایی
[این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
background level
U
الودگی متن الودگی زمینه
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
the concert of europe
U
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
Reihan
U
ریحان
[شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
paradise rug
U
طرح درختی باغ و گل
[در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
Pope, Arthur Upham
U
آرتور پوپ
[که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
Tianjan
U
شهر تیانجان
[شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Imperial Silk Hunting Carpet
U
فرش شکارگاهی ابریشمی درباری
[این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Afshar design
U
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
Lambalo
U
لامبالو
[این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
gold washing
U
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Turkaman rugs
U
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
fabianism
U
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
rightsizing
U
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
task
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
texts
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text
U
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
civision
U
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
focus
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed
U
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
televisual
U
تلویزیونی
tv terminal
U
ترمینال تلویزیونی
teleran
U
رادار تلویزیونی
television set
U
مجموعه تلویزیونی
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
telefilm
U
فیلم تلویزیونی
telecast
U
برنامه تلویزیونی
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
videos
U
تلویزیونی تلویزیون
videoing
U
تلویزیونی تلویزیون
pickup tube
U
دوربین تلویزیونی
videoed
U
تلویزیونی تلویزیون
video
U
تلویزیونی تلویزیون
NDR
U
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com