Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 228 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anti-
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
equivalence
U
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
inequivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
joint denial
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
non equivalence function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
NOR function =
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
NOT function
U
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
Other Matches
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
NEQ
U
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence
U
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
one element
U
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
denials
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
neither nor function
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
denial
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
identity
U
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identities
U
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
open
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opens
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
compounded
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compound
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounds
U
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
cases
U
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
case
U
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
implication
U
آنگاه تابع And این دو نیز درست است
inclusion
U
آنگاه تابع And این دو نیز درست است
implications
U
آنگاه تابع And این دو نیز درست است
truth table
U
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
timeout
U
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
coincidence circuit
U
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element
U
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
comparator
U
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
voltages
U
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
identity
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
voltage
U
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
identities
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
drummed
U
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drum
U
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
coincidence function
U
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
nests
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
graphics
U
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
queues
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
literal
U
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
near letter quality
U
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
flip-flop
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output processor
U
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
somewhen
U
در یک وقتی
synchronism
U
هم وقتی
some time
U
یک وقتی
ever since
U
از وقتی که
some time or other
U
یک وقتی
until
U
وقتی که
until
U
تا وقتی که
since
U
از وقتی که چون که
there is a time for everything
U
هرکاری وقتی
by comparison
U
وقتی مقایسه می شوند
on request
U
وقتی که درخواست بشود
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
it never rains but it pours
U
وقتی که می ایدپشت سر هم می اید
There is no time left .
U
دیگر وقتی نمانده
lap
U
زانوی کسی وقتی که می نشینند
i shudder to think
U
میلرزم وقتی بفکر می افتم
associated file
U
وقتی فایل را انتخاب می کنید
do not go in an u. hour
U
وقتی که ساعت بداست نروید
associated document
U
وقتی فایل را انتخاب می کنید
lapped
U
زانوی کسی وقتی که می نشینند
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
duopoly
U
وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
token
U
یادگاری
[وقتی که کسی خداحافظی می کند]
When the dust settles.
U
وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
U
وقتی که موقعیت وخیم می شود
[اصطلاح]
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
It was only when she rang up
[called]
that I realized it.
U
تازه وقتی که او
[زن]
زنگ زد من متوجه شدم.
demands
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
demanded
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
souvenir
U
یادگاری
[وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
Please face me when I'm talking to you.
U
لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
pitch
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
U
وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت
[اصطلاح]
pitches
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
paper fed
U
که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
When the shit hits the fan.
<idiom>
U
وقتی که گند کاردر آمد.
[اصطلاح رکیک ]
It makes me sick just thinking about it!
U
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
false
U
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
to blow hot and cold
U
وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن
To see her
[The sight of her]
gives me a pang in my heart.
U
وقتی که او
[زن]
را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
in a pinch
<idiom>
U
بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
outflows
U
خروجی
outlets
U
خروجی
output
U
خروجی
handlers
U
خروجی
outlet
U
خروجی
throughput
U
خروجی
out put
U
خروجی
handler
U
خروجی
exhausts
U
خروجی
exhaust
U
خروجی
outflow
U
خروجی
exits
U
خروجی
outputs
U
خروجی
output area
U
خروجی
printouts
U
خروجی
deferent
U
خروجی
printout
U
خروجی
egress
U
خروجی
tatal output
U
خروجی کل
exit
U
خروجی
extrusion
U
خروجی
faults
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
times
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
time
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
speeches
U
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
up time
U
زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
speech
U
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
timed
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
faulted
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
Thank goodness!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank God!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
packages
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
He was utterly devastated when his wife left him.
U
وقتی که زنش او
[مرد]
را ترک کرد روحش خرد و افسرده شد.
switches
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
peach and straddle
U
وقتی حریف از پشت بغل کرده پای او را از وسط پا می گیریم
stable
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
demands
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
stables
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
backgrounds
U
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
background
U
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
pack
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
packs
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
demanded
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
good riddance
<idiom>
U
وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
peak
U
بلندترین خروجی
igneous rock
U
سنگ خروجی
output
U
انرژی خروجی
output tube
U
لامپ خروجی
volcanic rock
U
سنگ خروجی
peaks
U
بلندترین خروجی
peaking
U
بلندترین خروجی
output transformer
U
مبدل خروجی
output stream
U
نهر خروجی
fan out
U
پهنای خروجی
power output tube
U
لامپ خروجی
exhaust port
U
دریچه خروجی
exhaust steam
U
بخار خروجی
output capacitance
U
فرفیت خروجی
outputs
U
انرژی خروجی
exit point
U
نقطه خروجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com