English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
complex absolute value function U تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
complex analytic function U تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
absolute value function U تابع قدر مطلق [ریاضی]
real absolute value function U تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
co-ed U دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed U دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds U دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
nest U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
absolute volue U مقدار مطلق قدر مطلق
equivalence U 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
farraginous U مختلط
coeducational U مختلط
mix U مختلط
complex U مختلط
complexes U مختلط
mixed U مختلط
combined U مختلط
composite U مختلط
mixes U مختلط
mixed government U حکومت مختلط
mixed goods U کالاهای مختلط
mixed reinforcement U تقویت مختلط
complex circuit U مدار مختلط
mixed strategy U استراتژی مختلط
mixed system U نظام مختلط
mixed economies U اقتصاد مختلط
composite U یکان مختلط
omnibus test U ازمون مختلط
mixed economy U اقتصاد مختلط
individual medley U شنای مختلط
hybrid rocket U راکت مختلط
complex number U عدد مختلط
complex impedance U ناگذرایی مختلط
complex admittance U گذرایی مختلط
coeducation U اموزش مختلط
mixed doubles U دونفره مختلط
medley U مختلط رنگارنگ
medleys U مختلط رنگارنگ
mixed U یکان مختلط
complex number U اعداد مختلط
complex power U توان مختلط
composite squadron U اسکادران مختلط
composite unit U یکان مختلط
endowment assurance U بیمه عمر مختلط
medleys U قطعه موسیقی مختلط
medleyist U شناگر شنای مختلط
medley U قطعه موسیقی مختلط
joint stock partnership U شرکت مختلط سهامی
mixed capitalism U سرمایه داری مختلط
coeducation U اموزش وپرورش مختلط
multiple drill U تمرین چندکاره یا مختلط
versatile U متحرک متنوع و مختلط
mixed policy U بیمه نامه مختلط
individual medleyist U شناگر شنای مختلط
symmetallism U سیستم دو فلزی مختلط
z-plane U صفحه مختلط [ریاضی]
complex number U عدد مختلط [ریاضی]
complex plane U صفحه مختلط [ریاضی]
assemblage of Order U ستون بندی مختلط
theory of functions of a complex variable U آنالیز مختلط [ریاضی]
Complex analysis U آنالیز مختلط [ریاضی]
medley U شنای مختلط 002 تا 004متر
complex conjugate U عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
hybrid propulation U نیروی پیش برنده مختلط
Eurasians U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasian U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
medleys U شنای مختلط 002 تا 004متر
limited partnership U شرکت مختلط غیر سهامی
limited partnership U شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
mixed doubles U پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixtilineal U دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
lingua francas U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
composite squadron U گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
amerind U نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
lingua franca U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
inserted grouping U میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
scalar U متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
medley relay U مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
absolute U مطلق
unalterable <adj.> U مطلق
unalienable <adj.> U مطلق
inevitable <adj.> U مطلق
allodial U مطلق
thetic U مطلق
thorough going U مطلق
stark U مطلق
alodial U مطلق
sovereign U مطلق
sovereigns U مطلق
indispensable <adj.> U مطلق
inalienable <adj.> U مطلق
magisterial U مطلق
slickest U مطلق
slick U مطلق
sheer U مطلق
freed U مطلق
free U مطلق
categorical U مطلق
starkest U مطلق
utter U مطلق
uttered U مطلق
inconditionate U مطلق
freeing U مطلق
pure U مطلق
categoric U مطلق
absolute <adj.> U مطلق
thetical U مطلق
frees U مطلق
utters U مطلق
starkly U مطلق
unconditional U مطلق
abstract U مطلق
arbitrary U مطلق
total U مطلق
totaled U مطلق
totaling U مطلق
totalled U مطلق
purer U مطلق
purest U مطلق
implicit U مطلق
abstracts U مطلق
abstracting U مطلق
positive U مطلق
downright U مطلق
totalling U مطلق
starker U مطلق
absolutes U مطلق
totals U مطلق
unrestrained U مطلق
autocratic U مطلق
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
absolute luminosity U درخشندگی مطلق
arbitrary U مطلق مستبدانه
absolute liability U بدهی مطلق
absolute nullity U بطلان مطلق
absolute movement U حرکت مطلق
absolute permeability U نفوذپذیری مطلق
absolute temperature scale U مقیاس مطلق
absolute potential U پتانسیل مطلق
absolute poverty U فقر مطلق
absolute judgment U قضاوت مطلق
absolute sensitivity U حساسیت مطلق
omnipotence U قدرت مطلق
absolute temperature U دمای مطلق
absolute magnitude U قدر مطلق
absolute methanol U متانول مطلق
absolute paths U مسیر مطلق
absolute price U قیمت مطلق
absolute priority U اولویت مطلق
absolute loader U بارکننده مطلق
absolute scale U مقیاس مطلق
absolute threshold آستانه مطلق
absolute monopoly U انحصار مطلق
absolute limen آستانه مطلق
absolute pressure U فشار مطلق
absolute majority U اکثریت مطلق
autocracy U حکومت مطلق
absolute advantage U برتری مطلق
absolute alcohol U الکل مطلق
anhydrous alcohol U الکل مطلق
absolute altitude U ارتفاع مطلق
omnipotent U قادر مطلق
absolute authortity U اختیار مطلق
absolute authortity U اقتدار مطلق
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
absolute address آدرس مطلق
absolute address U نشانی مطلق
magisterially U بطور مطلق
magistrially U بطور مطلق
freehold U ملک مطلق
autocratically U بطور مطلق
absolutism U مطلق نگری
absolutism U مطلق گرائی
prince U فرمانروای مطلق
princes U فرمانروای مطلق
absolute accommodation U انطباق مطلق
absolute coulomb U کولن مطلق
absolute deficiency U نقص مطلق
absolute ether U اثر مطلق
absolute frequency U فراوانی مطلق
absolute frequency U بسامد مطلق
absolute gravity U سنگینی مطلق
absolute humidity U رطوبت مطلق
absolute error U اشتباه مطلق
absolute density U چگالی مطلق
absolute deviation U انحراف مطلق
absolute discharge آزادی مطلق
absolute drought U خشکی مطلق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com