English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
power function U تابع قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
Other Matches
nests U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
equivalence U 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
powers U قدرت
might U قدرت
energy U قدرت
energies U قدرت
powering U قدرت
strong-arm U قدرت
strong arm U قدرت
capability U قدرت
tensions U قدرت
strengths U قدرت
strength U قدرت
posses U قدرت
posse U قدرت
strenght U قدرت
forcing U قدرت
forces U قدرت
force U قدرت
zing U قدرت
vigor U قدرت
will power <idiom> U قدرت
inauthoritative U بی قدرت
vigour U قدرت
godown U قدرت
power takeoff U قدرت
abilities U قدرت
ability U قدرت
authority U قدرت
sovereignty U قدرت
vis U قدرت
vim U قدرت
tension U قدرت
powered U قدرت
power U قدرت
nerves U قدرت
commanding U با قدرت
potency U قدرت
nerve U قدرت
adhesive stress U قدرت چسبندگی
posses U قدرت قانونی
absorption power U قدرت جذب
posse U قدرت قانونی
power dissipation U اتلاف قدرت
power distribution U پخش قدرت
power cable U کابل قدرت
power consumption U مصرف قدرت
almightiness U قدرت کامل
power factor U ضریب قدرت
accelerating power U قدرت شتاب
combat power U قدرت رزمی
discourse U قدرت استقلال
cutting capacity U قدرت برش
monopoly power U قدرت انحصاری
stock-cars U قدرت و دوام
stock-car U قدرت و دوام
stock car U قدرت و دوام
absorbency U قدرت جذب
countervailing power U قدرت همسنگ
conveying capacity U قدرت انتقال
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
staying power U طاقت قدرت
pi accepting U قدرت پی پذیری
discourses U قدرت استقلال
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
cogency U قدرت عقیده
power loss U تلف قدرت
receptivity U قدرت پذیرش
reflecting power U قدرت انعکاس
refractive power U قدرت شکست
resolving power U قدرت تفکیک
retentivity U قدرت نگهداری
saber rattling U قدرت نمایی
basicity U قدرت بازی
bearing capacity U قدرت تحمل
benumb U بی قدرت کردن
scattering power U قدرت پراکندگی
circuit breaking capacity U قدرت قطع
scepter U قدرت یا اقتدارسلطنتی
sight U قدرت دید
sea power U قدرت بحری
rating plate U پلاک قدرت
authority symbol U نماد قدرت
puissance U توان قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
power outege U قطع قدرت
authority figure U مظهر قدرت
power source U منبع قدرت
power stroke U مرحله قدرت
palgwe U فوق قدرت
dynamism U قدرت تحرک
power structure U ساخت قدرت
power supplay U منبع قدرت
power test U ازمون قدرت
power transmission U انتقال قدرت
prepotence U قدرت کامل
prepotency U قدرت کامل
seapower U قدرت دریایی
power failure U قطع قدرت
engine power U قدرت موتور
engine performance U قدرت موتور
leverage U قدرت نفوذ
emissive power U قدرت صدور
solvency U قدرت حلالپوشی
effective power U قدرت موثر
heaven U قدرت پروردگار
enterprises U قدرت اقدام
enterprise U قدرت اقدام
economic power U قدرت اقتصادی
generator output U قدرت مولد
economic potential U قدرت اقتصادی
driving power U قدرت محرکه
fullest U تمام قدرت
on U در اوج قدرت
power failures U قطع قدرت
hands U قدرت توپگیری
fluxing power U قدرت سیلان
fire power U قدرت تیراندازی
fire power U قدرت اتش
fasces U قدرت مجازات
firepower U قدرت شلیک
explosive force U قدرت انفجار
authoritarianism U قدرت طلبی
acidity U قدرت اسیدی
explosive energy U قدرت انفجار
full U تمام قدرت
dielectric strength U قدرت دی الکتریک
great power U کشور با قدرت
gripping power U قدرت مهارکنندگی
increase of power U افزایش قدرت
detection range U قدرت اکتشافی
detectability U قدرت اشکارسازی
destructivity U قدرت تخریب
input power U قدرت ورودی
superpowers U ابر قدرت
superpower U ابر قدرت
deglutition U قدرت بلع
bond strength U قدرت پیوند
damping power U قدرت میرایی
sights U قدرت دید
ionic strength U قدرت یونی
low power stage U طبقه کم قدرت
heavens U قدرت پروردگار
imperium U قدرت مطلقه
heam yoei vooly U تئوری قدرت
heavy current circuit breaker U کلید قدرت
power switch U کلید قدرت
hiding power U قدرت پوشش
can U قدرت داشتن
canning U قدرت داشتن
high power engine U موتورپر قدرت
high power microscope U میکروسکوپ پر قدرت
cans U قدرت داشتن
high power transformer U ترانسفورماتور قدرت
high power transistor U ترانزیستور قدرت
high powerd money U پول پر قدرت
horse power U قدرت اسب
cutting power U قدرت برش
diagonal power U قدرت قطری
resolutions U قدرت تشخیص
source of power U منبع قدرت
powered U قدرت نیرو
social power U قدرت اجتماعی
powering U قدرت نیرو
powers U قدرت نیرو
omnipotence U قدرت تام
useful power U قدرت مفید
the finger of god U قدرت خدا
omnipotence U قدرت مطلق
magnitude U شدت قدرت
purchasing power U قدرت خرید
strenght U قدرت شدت
super power U ابر قدرت
world power U قدرت دنیوی
resolution U قدرت تشخیص
authority U مرجع قدرت
rods U میله قدرت
creativity U قدرت خلاقه
rod U میله قدرت
creativity U قدرت ابداع
voltage source U منبع قدرت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com