Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multiple discriminant function
U
تابع تشخیص چند متغیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arguments
U
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument
U
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
discriminant function
U
تابع تشخیص
auto
U
تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
autos
U
تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
malfunctioned
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
nests
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
housekeeping
U
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
equivalence
U
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
univariate
U
یک متغیری
bivariate
U
دو متغیری
multivariable
U
چند متغیری
multivariate
U
چند متغیری
multiple correlation
U
همبستگی چند متغیری
multivariate analysis
U
تحلیل چند متغیری
normal bivariate distribution
U
توزیع دو متغیری نرمال
multiple cut off
U
برش چند متغیری
multivariate statistics
U
امار چند متغیری
multiple determination coefficient
U
ضریب تعین چند متغیری
multivariable multimethod matrix
U
ماتریس چند متغیری- چندروشی
multiple absolute prediction
U
پیش بینی چند متغیری مطلق
emptier
U
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptied
U
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties
U
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empty
U
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
multiple differential prediction
U
پیش بینی افتراقی چند متغیری
emptiest
U
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
type
U
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
typed
U
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
types
U
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
type
U
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
types
U
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
typed
U
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
mvt
U
چند برنامه نویسی با تعداد متغیری ازکارهاNumber Wariable a ultiprogrammingwith
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
static
U
زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
subroutine
U
زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
scalar
U
متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
countering
U
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
U
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countered
U
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
supernova
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovae
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovas
U
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
locals
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
dummies
U
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy
U
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
charring
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
char
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
indistinctively
U
بی تشخیص
assessments
U
تشخیص
diagnoses
U
تشخیص
In my judgement. As I see it.
U
به تشخیص من
contradistinction
U
تشخیص
denotation
U
تشخیص
diagnostic
U
تشخیص
assessment
U
تشخیص
diagnosis
U
تشخیص
discernment
U
تشخیص
distinctions
U
تشخیص
percipience
U
حس تشخیص
distinction
U
تشخیص
diagnostics
U
تشخیص ها
specification
U
تشخیص
discretion
U
تشخیص
recognize
U
تشخیص دادن
speech recogintion
U
تشخیص کلام
identify
U
تشخیص دادن
identifying
U
تشخیص دادن
differential
U
تشخیص دهنده
verification of debt
U
تشخیص مطالبات
pattern recognition
U
تشخیص الگو
diagnosing
U
تشخیص دادن
recognises
U
تشخیص دادن
identifies
U
تشخیص دادن
to know right from wrong
U
تشخیص دادن
speech recogintion
U
تشخیص گفتار
recognising
U
تشخیص دادن
diagnosed
U
تشخیص دادن
psychodiagnosis
U
تشخیص روانی
recognizes
U
تشخیص دادن
recognizing
U
تشخیص دادن
diagnose
U
تشخیص دادن
vertification of debts
U
تشخیص مطالبات
resolution
U
قدرت تشخیص
Diagnosis.
U
تشخیص بیماری
judiciously
U
از روی تشخیص
spot
U
تشخیص دادن
Power of distiction.
U
قوه تشخیص
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
distinct
U
قابل تشخیص
identified
U
تشخیص دادن
discernible
U
قابل تشخیص
identification
U
تشخیص هویت
make out
<idiom>
U
تشخیص دادن
visual identification
U
تشخیص بصری
vision recognition
U
تشخیص بصری
voice recognition
U
تشخیص صوتی
voice recognition
U
تشخیص صدا
differentials
U
تشخیص دهنده
resolutions
U
قدرت تشخیص
sensibilities
U
حس تشخیص دقت
sensibility
U
حس تشخیص دقت
indiscreet
U
فاقد حس تشخیص
spots
U
تشخیص دادن
spotting
U
تشخیص دادن
diagnostics
U
شیوههای تشخیص
differentiable
U
تشخیص پذیر
differential diagnosis
U
تشخیص افتراقی
error detecting code
U
کد تشخیص خطا
fault datagnosis
U
تشخیص عیب
frequency discrimination
U
تشخیص فرکانس
distinguishing
U
تشخیص دهنده
handwriting recognition
U
تشخیص دست خط
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
identification signs
U
علائم تشخیص
recognition
U
تشخیص بازشناخت
diagnostically
U
ازراه تشخیص
diagnostic test
U
تست تشخیص
blind diagnosis
U
تشخیص بی نام
carrier detect
U
تشخیص حامل
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
coefficient of determination
U
ضریب تشخیص
collision detection
U
تشخیص تصادم
corrective maintenance
U
عمل تشخیص
descry
U
تشخیص دادن
diagnoses
U
تشخیص ناخوشی
diagnoses
U
تشخیص عیب
diagnosis
U
تشخیص ناخوشی
diacritic
U
نشان تشخیص
diagnosis
U
تشخیص عیب
flair
U
قوه تشخیص
diacritical marks
U
نشان تشخیص
diagnostic routine
U
روال تشخیص
diacritical
U
نشان تشخیص
indiscrete
U
غیرقابل تشخیص
moral perception
U
حس تشخیص اخلاقی
discriminately
U
از روی تشخیص
designator code
U
کد تشخیص یکان
espying
U
تشخیص دادن
assess
U
تشخیص دادن
espy
U
تشخیص دادن
espies
U
تشخیص دادن
espied
U
تشخیص دادن
assessing
U
تشخیص دادن
assesses
U
تشخیص دادن
discern
U
تشخیص دادن
assessed
U
تشخیص دادن
recognizably
U
قابل تشخیص
sensed
U
حس تشخیص مفهوم
recognizable
U
قابل تشخیص
indiscrimination
U
عدم تشخیص
sense
U
حس تشخیص مفهوم
discerned
U
تشخیص دادن
discerns
U
تشخیص دادن
moral sense
U
حس تشخیص خوب و بد
orientation
U
تشخیص موقعیت
senses
U
حس تشخیص مفهوم
eye
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
diagnostic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی
eyeing
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
spotting
U
تشخیص محل گلوله
indistinguishably
U
بطور غیرقابل تشخیص
see-through
U
خوب تشخیص دادن
cess
U
تشخیص وتعیین مالیات
materiel cognizance
U
مدیریت تشخیص کالا
hot
U
تشخیص و ترمیم خطا
hottest
U
تشخیص و ترمیم خطا
hotter
U
تشخیص و ترمیم خطا
eyes
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
find
U
جستن تشخیص دادن
fault diagnosis
U
تشخیص نقص فنی
ocr
U
تشخیص کاراکترهای نوری
see through
U
خوب تشخیص دادن
identification of supplies
U
تشخیص هویت کالا
optical recognition device
U
دستگاه تشخیص نوری
identification zone
U
منطقه تشخیص هدف
indiscernible able
U
غیر قابل تشخیص
electrodiagnosis
U
تشخیص با دستگاههای برقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com