English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dosimeter U وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
plane polarized U تابشهای الکترومگنتیک
infra-red U تابشهای فروسرخ
infra red U تابشهای فروسرخ
electromagnetic radiation U تابشهای الکترومگنتیک
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
dose rate U میزان متوسط تابشهای یونیزه کننده
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
numinous U ماوراء الطبیعه
supernatural U ماوراء طبیعی
supersonic U ماوراء صوت
pellucid U حائل ماوراء
supersensible U ماوراء محسوسات
ultraviolet U ماوراء بنفش
ultrafiche U ماوراء فیش
ultrasonics U ماوراء صوت
transmountain U ماوراء کوهستانی
overseas U ماوراء بحار
transmontane U ماوراء کوهستانی
aerospace U فضای ماوراء جو
ultrasonic U ماوراء صوت
transcutaneous U ماوراء پوستی
transcutaneal U ماوراء پوستی
hypersonic U ماوراء الصوت
transcendentalism U فلسفه ماوراء الطبیعه
semiopaque U کمی حاجب ماوراء
violet ray U اشعهء ماوراء بنفش
transduction U عبور از ماوراء چیزی
ultraviolet light U نور ماوراء بنفش
ultra violet radiation U تشعشع ماوراء بنفش
supersensible U ماوراء عالم حواس
ultrahigh frequency U بسامد ماوراء زیاد
transfinite U ماوراء اعداد محدود
supernaturalism U فلسفه ماوراء طبیعه
beyond U انطرف ماوراء دورتر
meta metalanguage U ماوراء فوق زبان
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
metaphisical U مربوط به علم ماوراء طبیعت
metaphysics U مبحث علوم ماوراء طبیعی
ultrashort drilling U مته کاری ماوراء صوت
metaphysician U دانشمند علوم ماوراء طبیعی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
diathermanous U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
usli U مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
tramontane U واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
ultraviolet ray U اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
ultra large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
diathermic U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
transmarine U واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
metaphysical U وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
slsi U Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
hyper- U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
hyper U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
actinism U خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
parathyroid U غدد پاراتیروئید مترشحه از غدد ماوراء درقی
ldl U یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
earthly U زمینی
sublunary U زمینی
sublunar U زمینی
terraneous U زمینی
landed a U زمینی
tumbling U زمینی
agrarian U زمینی
earth-bound U زمینی
tellurian U زمینی
terrene U زمینی
terrestrial U زمینی
subaerial U رو زمینی
predial or prae U زمینی
sub astral U زمینی
territorial U زمینی
bonus pass U پاس زمینی
mail gram U پست زمینی
perigee U حضیض زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
overland mail U پست زمینی
land force n U نیروی زمینی
land forces U نیروی زمینی
land tail U بنه زمینی
tater U سیب زمینی
land mine U مین زمینی
murphy U سیب زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
ground circuit U مدار زمینی
terrain return U اکوی زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
land combat U نبرد زمینی
ground fire U تیر زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground forces U نیروی زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground liaison U رابط زمینی
ground track U مسیر زمینی
ground nut U بادام زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
ground position U موقعیت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
ground control U کنترل زمینی
graze burst U ترکش زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
hypogean U زیر زمینی
hypogeous U زیر زمینی
earth nut U بادام زمینی
hypogeal U زیر زمینی
groundling U گیاه زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
subterraneous U زیر زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
ground waves U امواج زمینی
suberranean U زیر زمینی
ground wave U موج زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
gullies U دالان زمینی
monkey nut U بادام زمینی
army U نیرو زمینی
landmines U مین زمینی
armies U نیرو زمینی
landmine U مین زمینی
gully U دالان زمینی
groundnuts U بادام زمینی
groundnut U بادام زمینی
earthy U زمینی دنیوی
peanut U پسته زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanuts U پسته زمینی
potato U سیب زمینی
peanut U بادام زمینی
potatoes U سیب زمینی
gulleys U دالان زمینی
antenna ground U انتن زمینی
army forces U نیروهای زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
apogee U اوج زمینی
ground antenna U انتن زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
army attache U وابسته زمینی
praties U سیب زمینی
earth antenna U انتن زمینی
ground power unit U واحد قدرت زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
sweet potato U سیب زمینی شیرین
subways U ترن زیر زمینی
subways U راه زیر زمینی
subway U ترن زیر زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
subway U راه زیر زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
army U ارتش نیروی زمینی
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
land carriage U بار کشی زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
armies U ارتش نیروی زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
land tail U باقیمانده زمینی یکان
gnomes U جنی زیر زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
ground visibility U میزان دید زمینی
tumblers U ژیمناست زمینی کار
grounded primary U مدار ورودی زمینی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
groundwater U ابهای زیر زمینی
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
gnome U جنی زیر زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
chipmunks U موش خرمای زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
chipmunk U موش خرمای زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
dower U سوراخ زیر زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com