English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heam yoei vooly U تئوری قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
thebe U تئوری
theory U تئوری
theoretical U تئوری
theories U تئوری
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
decision theory U تئوری تصمیم
electron theory U تئوری الکترونی
a priori U تئوری و نظری
energy theorem U تئوری انرژی
field theory U تئوری میدان ها
communication theory U تئوری مخابرات
poisson theory U تئوری پویسن
two person zero sum game U در تئوری بازیها
set theory U تئوری مجموعه ها
switching theory U تئوری سوئیچینگ
graph theory U تئوری گراف
quantum theory U تئوری کوانتوم
theoretical gravity U گرانش تئوری
theorizer U تئوری باف
theory of fault U تئوری تقصیر
game theory U تئوری بازی
theoreticians U ویژه گردر تئوری
labor theory of value U تئوری ارزش کار
theoretician U ویژه گردر تئوری
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
So much for theory! <idiom> U به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
payoff matrix U ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
pure strategy U استراتژی مطلق در تئوری بازیها
tangent modules theory U تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
conical flow U تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
permanent income hypothesis U مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
saddle point U منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
forcing U قدرت
strengths U قدرت
vis U قدرت
forces U قدرت
vim U قدرت
strength U قدرت
will power <idiom> U قدرت
posses U قدرت
posse U قدرت
power takeoff U قدرت
vigor U قدرت
energies U قدرت
strenght U قدرت
might U قدرت
energy U قدرت
nerve U قدرت
nerves U قدرت
potency U قدرت
vigour U قدرت
zing U قدرت
capability U قدرت
power U قدرت
strong arm U قدرت
strong-arm U قدرت
commanding U با قدرت
inauthoritative U بی قدرت
sovereignty U قدرت
powers U قدرت
authority U قدرت
abilities U قدرت
ability U قدرت
godown U قدرت
powering U قدرت
tensions U قدرت
tension U قدرت
force U قدرت
powered U قدرت
horse power U قدرت اسب
gripping power U قدرت مهارکنندگی
hiding power U قدرت پوشش
benumb U بی قدرت کردن
receptivity U قدرت پذیرش
reflecting power U قدرت انعکاس
authority symbol U نماد قدرت
imperium U قدرت مطلقه
power source U منبع قدرت
bearing capacity U قدرت تحمل
power structure U ساخت قدرت
power stroke U مرحله قدرت
basicity U قدرت بازی
power outege U قطع قدرت
detection range U قدرت اکتشافی
absorbency U قدرت جذب
almightiness U قدرت کامل
prepotence U قدرت کامل
puissance U توان قدرت
power transmission U انتقال قدرت
power switch U کلید قدرت
heavy current circuit breaker U کلید قدرت
high power engine U موتورپر قدرت
high powerd money U پول پر قدرت
adhesive stress U قدرت چسبندگی
accelerating power U قدرت شتاب
generator output U قدرت مولد
power test U ازمون قدرت
power supplay U منبع قدرت
high power microscope U میکروسکوپ پر قدرت
absorption power U قدرت جذب
authority figure U مظهر قدرت
prepotency U قدرت کامل
diagonal power U قدرت قطری
economic power U قدرت اقتصادی
palgwe U فوق قدرت
effective power U قدرت موثر
emissive power U قدرت صدور
engine performance U قدرت موتور
engine power U قدرت موتور
countervailing power U قدرت همسنگ
conveying capacity U قدرت انتقال
ionic strength U قدرت یونی
cutting capacity U قدرت برش
economic potential U قدرت اقتصادی
cutting power U قدرت برش
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
dielectric strength U قدرت دی الکتریک
destructivity U قدرت تخریب
deglutition U قدرت بلع
monopoly power U قدرت انحصاری
driving power U قدرت محرکه
damping power U قدرت میرایی
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
low power stage U طبقه کم قدرت
pi accepting U قدرت پی پذیری
explosive energy U قدرت انفجار
explosive force U قدرت انفجار
high power transistor U ترانزیستور قدرت
power distribution U پخش قدرت
fluxing power U قدرت سیلان
power factor U ضریب قدرت
power function U تابع قدرت
great power U کشور با قدرت
high power transformer U ترانسفورماتور قدرت
power loss U تلف قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
fire power U قدرت تیراندازی
fire power U قدرت اتش
detectability U قدرت اشکارسازی
input power U قدرت ورودی
fasces U قدرت مجازات
increase of power U افزایش قدرت
combat power U قدرت رزمی
power cable U کابل قدرت
cogency U قدرت عقیده
power consumption U مصرف قدرت
power dissipation U اتلاف قدرت
circuit breaking capacity U قدرت قطع
bond strength U قدرت پیوند
posses U قدرت قانونی
posse U قدرت قانونی
will-power U قدرت اراده
dynamism U قدرت تحرک
like a ton of bricks <idiom> U به شدت یا با قدرت
purchasing power U قدرت خرید
resolutions U قدرت تشخیص
resolution U قدرت تشخیص
discourse U قدرت استقلال
useful power U قدرت مفید
stock-cars U قدرت و دوام
stock-car U قدرت و دوام
stock car U قدرت و دوام
voltage source U منبع قدرت
will to power U قدرت خواهی
world power U قدرت دنیوی
world power U قدرت جهانی
staying power U طاقت قدرت
discourses U قدرت استقلال
creativity U قدرت خلاقه
power U قدرت نیرو
magnitude U شدت قدرت
omnipotence U قدرت مطلق
omnipotence U قدرت تام
authoritarians U قدرت طلب
authoritarian U قدرت طلب
rods U میله قدرت
rod U میله قدرت
powered U قدرت نیرو
creativity U قدرت ابداع
authority U مرجع قدرت
powers U قدرت نیرو
powering U قدرت نیرو
firepower U قدرت شلیک
sea power U قدرت بحری
can U قدرت داشتن
canning U قدرت داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com