English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deadhead U بی بلیط سفرکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to go abroad U سفرکردن
astrogate U سفرکردن
journey U سفرکردن
peregrinate U سفرکردن
journeyed U سفرکردن
journeying U سفرکردن
journeys U سفرکردن
gang U سفرکردن
gangs U سفرکردن
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
long haul <idiom> U مسافت دراز یا سفرکردن
mush U پیاده در برف سفرکردن
commutes U هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
commute U هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
commuting U هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
commuted U هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
tickets U بلیط
ticket U بلیط
passes U بلیط
elder hard U سر بلیط
pass U بلیط
passed U بلیط
season ticket U بلیط فصلی
season tickets U بلیط فصلی
trip ticket U بلیط مسافرت
meal ticket U بلیط غذا
meal tickets U بلیط غذا
rain check U بلیط باران
commutation ticket U بلیط با تخفیف
booking clerk U بلیط فروش
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U بلیط دوسره
return tickets U بلیط دوسره
return ticket U بلیط دوسره
tickets U بلیط منتشرکردن
token U بلیط ورود
tokens U بلیط ورود
stub U ته بلیط کوتوله
stubbing U ته بلیط کوتوله
stubs U ته بلیط کوتوله
hare U مسافر بی بلیط
hares U مسافر بی بلیط
stubbed U ته بلیط کوتوله
complimentary U بلیط افتخاری
ticket U بلیط منتشرکردن
to queue [line] up for tickets U برای بلیط در صف ایستادن
rain check U بلیط مجانی یا مجدد
return ticket U بلیط رفت و برگشت
box offices U باجه بلیط فروشی
ticket U بلیط دار کردن
box office U باجه بلیط فروشی
tickets U بلیط دار کردن
day return U بلیط رفتو برگشت
cards U کارت ویزیت بلیط
card U کارت ویزیت بلیط
show your ticket to him U بلیط خودراباونشان دهید
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
bookable U بلیط هواپیما-صندلیتئاتر رزروشده
grille U شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
grilles U شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
box office U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
There are a few tickets left for tonight . U چند بلیط برای امشب مانده
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
box offices U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
show him your ticket U بلیط خودرا باو نشان دهید
sell out U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-out U تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
travel agents U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
fare dodger U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
rain check <idiom> U بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com